گیاهخواری (همه چیز در مورد گیاه خواری)
این صفحه که حاصل مطالعه، تحقیق، تفکر، تعقل و مهرورزی انسان های زیادی در سراسر کره زمین بوده است؛ بدست شاهین دهباشی نوشته شده و پیشکشی است به نسل جدیدی از انسان ها که شاید بتوانند منجی وار و پیشرو نجات دهنده سایرین (همه موجودات) و زیست کره (خانه) باشند.
ضمنا از “مزدافر مؤمنی” که نویسنده کتاب (زمین، زمان، انسان) می باشند، تشکر و قدردانی می کنم که بسیار”تاثیرگذار” بودند. (لازم به توضیح است که بسیاری از بخش های این نوشته، خلاصه-نوشته و برداشتی از مطالب آن کتاب و سمینار های پربار ایشان می باشد.)
فهرست موضوعات و زمینه های مرتبط با گیاهخواری
- پیشگفتار
- جنبه سلامت اندیشی (بدن انسان و فرایند های گوارشی و …، دلایل نقص در عملکرد، ورزش و گیاهخواری، فیزیولوژی)
- جنبه زیست بوم اندیشی و توجه به محیط زیست (سلامت زیست کره)
- جنبه حیوان اندیشی (جانداران دیگر (مردمانی دیگر))
- ادیان، مکاتب و مذاهب و گیاهخواری
- دیدگاه فلاسفه (چرایی)
- جنبه تاریخی (چه شد که پروتئین حیوانی در غذای بشر جای گرفت و چگونه غذای حیوانی توسط علم شکل تایید شده گرفت.)
- زمینه فرهنگی (تاثیر رژیم غذایی بر روی اخلاق، رفتار و سبک زندگی انسان)
- مشاهیر گیاهخوار و جملات آن ها در مورد این سبک از زندگی
- نظر محققان، پژوهشگران و پزشکان در مورد مصرف غذای حیوانی
- توضیحات و نظر نویسنده
- پس چه باید خورد؟
پیشگفتار
به طور کلی و با در نظر گرفتن این مطلب که دلایل زیادی وجود دارد که رژیم غذایی مبتنی بر مواد غذایی حیوانی، می تواند آسیب و مشکلاتی برای فیزیولوژی انسان، زیست کره و سایر جانوران ایجاد کند، می توان موارد و عناوینی را مطرح کرد که در ادامه شرح داده خواهند شد.
دقت داشته باشید که اغلب اطلاعات قرار داده شده در این نوشتار بر اساس رفرنس هایی می باشد که بخشی از آن ها لینک گذاری شده و بخش های دیگر در انتهای نوشته لیست شده اند. همچنین برای دسترسی دقیق تر و بیشتر می توانید از طریق موتور جستجوگر گوگل کلمات کلیدی مرتبط (عموما با کلیدواژه های انگلیسی) را جستجو کرده و به منابع اصلی پژوهشی و دانشگاهی با جزئیات بیشتر دسترسی پیدا کنید. ضمنا اعداد آماری عنوان شده بعضاً بر اساس آمار های اعلام شده پیش از سال 2018 می باشند.
صمیمانه خواهش دارم که اگر پیش زمینه مطالعاتی، تجربی و یا نظرات شخصی بدون پشتوانه علمی مشخص و مطالعات مرتبط از منابع دیگر دارید که بر خلاف توضیحات این نوشتار می باشند، لطفا تا پایان نوشته صبور باشید و در پایان اگر همچنان محتوای این صفحات از نظر شما غیر قابل قبول بودند و مستنداتی در اختیار داشتید که بر اساس آن ها امکان به چالش کشیدن محتوای این نوشته فراهم می شد، خوشحال خواهم شد که با بیان نظرات، مستندات و ایرادات در صفحه مشخص شده، گیاهخواری را به چالش بکشید. پیشاپیش از صبر، انصاف و خیرخواهی شما نهایت تشکر را دارم.
سلامت اندیشی (بدن انسان و فرایند های گوارشی و …، دلایل نقص در عملکرد)
شاید برای شما جالب باشد که بدانید گونه ها و موجوداتی همچون گوریل ها، شامپانزه ها، میمون ها و سایر موجوداتی که از نظر سیستم ها و امکانات بدنی (فیزیولوژیک) در فرایند های گوارشی بسیار شبیه انسان ها هستند، همگی گیاهخوار و میوه خوار هستند.
در واقع اگر با نگاهی ساده و بدون ذره بین هم به غذای فعلی خود نگاه کنیم، متوجه می شویم که ما حتی در مواقع گرسنگی نیز اشتها و میلی به غذای طبیعی یک موجود گوشتخوار (مثل گرگ،کوسه و یا گربه) و یا حتی همه چیز خوار (مثل خرس) نداریم.
در واقع ماهی تازه از آب گرفته شده ای که حرارت ندیده و یا ران پای یک مرغ وحشی، حتی اگر نیازی به شکار کردن هم نداشته باشد و توسط یک قصاب خرد شده باشد و بصورت آماده در اختیار انسان گرسنه قرار داده شود، (حتی اگر بوی بد هم ندهد)، باز هم نمی تواند همانند یک بشقاب هلو، انبه و یا پرتقالِ رنگارنگِ شیرین و قاچ خورده، اشتهای ما را تحریک کند.
شاید در نظر اول بگویید این یک مقایسه غلط است و اگر همان ماهی تازه را سرخ یا کبابی کنیم و یا همان ران پای مرغ را در زرد چوبه و یا زعفران گیاهی بخوابانیم و بعد کبابش کنیم، آن گاه می توانیم در برابر سینی میوه تازه چیده شده از درخت مقایسه ای درست داشته باشیم.
اگر چنین مقایسه ای بنظر شما درست است، متاسفانه باید بدانید که در اشتباه هستید و ضمن اینکه مضرات ایجاد شده توسط حرارت در گوشت را شرح خواهم داد، باید توجه داشت که از نظر مقایسه منطقی نیز، فرم خام مواد غذایی مناسب هر سیستم گوارشی را می توان یک دلیل بقا در سِیر و قدم های تکاملی یک جاندار دانست.
در واقع کشش طبیعی یک موجود به یک ماده خوراکی طبیعی و دستکاری نشده، می تواند حاصل تغییرات چندین هزار ساله باشد که بصورت عواملی همچون اشتها آوری، مزه یابی، بینایی و وضعیت ترشحات و فعالیت سیستم گوارشی آن جاندار بروز پیدا می کند.
به عنوان مثال: تناسب ساختار چشم های جاندار با رنگ های اشتها آور (متناسب با غذای مناسب جاندار)، بویایی و پیدا کردن غذای مناسب بر اساس بوی خون (مثال بویایی گرگ ها و کوسه ها به خون) و یا رایحه پسته، لیمو ترش و نارنگی (مثالی برای انسان)، همه و همه در ساختار فیزیکی و روانی جاندار جای گرفته است که بصورت کاملا ناخودآگاه و خودکار و در برخی مواقع خودآگاه، توجه موجودات را به غذای طبیعی خودشان سوق می دهد.
به بیان دیگر: همانطور که بوی ریحان و یا پسته تازه و رنگ های زرد، سبز، قرمز و نارنجی میوه هایی همچون پرتقال، انبه، هلو و توت فرنگی، یا رایحه لیموترش و طالبی؛ اشتهای ما را تحریک می کند و حتی منجر به ترشح شیره های گوارشی (حتی پیش از ورود غذا به دهان) می شود، به همان میزان بدن و روان ما با دیدن جسد خون آلود یک جاندار مرده و یا بوی داخل مغازه های ماهی فروشی و قصابی و بطور کلی مواد غذایی ای که با خون در ارتباط هستند، منزجر می شود.
و اما پختن و حرارت دادن انواع گوشت …
خطر از آن جایی شروع می شود که ما به بافت و پروتئین حیوانی حرارت می دهیم و همچنین گوشت حرارت دیده را در کنار مواد غذایی گیاهی خوش رنگ و خوش بو (ریحان، گوجه فرنگی، لیموترش و …) قرار می دهیم.
علاوه بر اینکه قرار دادن رنگ ها و عطر های مواد غذای گیاهی در کنار مواد غذایی دیگر (گوشت)، براحتی مغز ما را در تشخیص درست و غلط (اشتها آوری یا انزجار)، (ترشح شیره های گوارشی و یا کور شدن اشتها) به اشتباه می اندازد، موارد مهم دیگری نیز هستند که در ادامه به آن ها اشاره خواهم کرد.
کلیه موجوداتی که زیست جانوری و یا گیاهی دارند (از یک میوه متصل شده به یک درخت گرفته تا یک گورخر آفریقایی) در داخل بافت های خود آنزیم هایی دارند که از اصلی ترین مسئولیت های آن آنزیم ها می توان به انجام فرایند های مهم در زنده ماندن، پایداری، حرکت و رشد آن بافت اشاره کرد.
با توجه به اینکه آنزیم ها نقش گوارشی نیز دارند و همچنین با در نظر گرفتن اینکه آنزیم های موجود در یک سیب و یا آنزیم های موجود در ماهیچه های یک گورخر آفریقایی، در صورتیکه به عنوان غذا برای یک موجود دیگر تلقی شوند، برای انجام فرایند های گوارشی در معده موجود شکارچی (شیر و ببر) و یا موجود میوه چین (انسان، شامپانزه و یا میمون) که از آن تغذیه می کند، کافی و بصورت طبیعی استاندارد هستند؛ می توان چند پاراگراف زیر را نتیجه گیری و شرح داد.
در طول سالیان دراز و بر اساس تغییرات پیچیده تکاملی در بدن جانداران (گیاهخوار یا گوشتخوار)، بدن برای تجزیه غذای طبیعی خود نبایستی تلاش بیهوده و مظاعف انجام دهد و غذای مناسب یک جاندار غذاییست که بخشی از لوازم و نیازمندی های هضم خود را نیز داشته باشد. (نه اینکه بدن برای دریافت انرژی از آن غذا (پیش از هضم)، در ابتدا میزان انرژی و متریال بسیار زیادی صرف کند تا مجددا همان انرژی و متریال را با ارزش افزوده ای اندک و استهلاک بالا جذب نماید.)
کلیه آنزیم ها به میزان دما و میزان اسیدی یا قلیایی بودن محیط خود حساس هستند. یعنی در صورتیکه دمای بافت مورد نظر بیش از مقدار مشخصی بالا برود، در ابتدا آنزیم های موجود در آن بافت غیر فعال شده و سپس تجزیه و نابود می شوند. این آستانه دمایی برای اغلب آنزیم های بافت های جانوری حداکثر 45 درجه سانتی گراد می باشد و این به معنی آن است که در صورت بالا رفتن دمای محیطِ بافت مورد نظر، آنزیم های موجود در آن بافت نیز از بین می روند.
باید دقت داشت بافت جانوری خام و حرارت ندیده برای انسان، از نوع پخته آن بسیار خطرناک تر است و می تواند عواقب جدی و آسیب زایی برای انسان ایجاد نماید.
انسان گوشت را با دما های بالا می پزد. این پختن علاوه بر اینکه کلیه آنزیم های مورد نیاز برای هضم بافت جانوری را از بین می برد (گوارش آن را منوط به به صرف انرژی و متریال داخلی بدن می کند)، مواد بسیار مضر و خطرناکی نیز در آن بافت ایجاد می کند که امروزه به کمک تجهیزات آزمایشگاهی مدرن این مواد اصطلاحاً کارسینوژن (سرطان زا) و ژنوتوکسیک (ایجاد کننده مسمومیت وراثتی) شناسایی و معرفی شده اند.
برخی از مهلک ترین و سمی ترین موادی که در اثر حرارت دادن به گوشت ایجاد می شوند عبارتند از: آمین های هتروسایکلیک، بنزوپیرین ها، متیل کلانترین، آکریلامید ها و …
(شاید دلیل خستگی و بیحالی پس از صرف غذای گوشتی پخته شده و تمایل به خوابیدن پس از صرف چنین غذا هایی را با درک این موضوع که آنزیم های کمک کننده در هضم آن از بین رفته اند را بهتر بتوان فهمید.)
بیماری های سیستم ایمنی خودکار بدن و ارتباط آن با غذای حیوانی
طبق نتایج پژوهش چین (که در قسمت “نظر محققان، پژوهشگران و پزشکان”، نظر لیدر و سرگروه اصلی این پژوهش که پرفسور کولین کمپبل می باشد را نوشتیم)، تعداد زیادی از بیماری های مرتبط با سیستم ایمنی مانند: ام اس (مالتیپل اسکلروزیس) و یا دیابت ارتباط نزدیکی با تغذیه دارند.
بنظر می رسد دلیل بروز چنین بیماری هایی این است که غذا های جانوری پس از هضم در دستگاه گوارش انسان، همچنان در سطح مولوکولی به مواد سازنده اصلی خود تجزیه نمی شوند و با ورود بخشی از این مواد به داخل خون، سیستم ایمنی خودکار بدن انسان به آن ها حمله می کند.
مسئله از آن جایی مشکل ساز می شود که وقتی سیستم ایمنی چیزی را بیگانه تشخیص می دهد و به آن حمله می کند، متناسب با شرایط، به تمامی بافت های مشابه نیز واکنش یکسان نشان می دهد. برای مثال می توانیم به شیر گاو که در حدود 80 الی 87 درصد آن از پروتئینی به نام کازئین تشکیل شده است اشاره کنیم:
بعد از مصرف شیر گاو توسط انسان، این پروتئین (کازئین یا کیسین) بطور کامل تجزیه نمی شود و پس از عبور از سیستم گوارش و جذب شدن به خون، توسط سیستم ایمنی به عنوان عامل بیگانه تلقی شده و مورد حمله قرار می گیرد.
این حمله همچنین می تواند گریبان گیر بخش هایی شود که ساختار داخلی آن ها شباهت هایی با کازئین دارند. (مانند غدد درون ریز پانکراس که وظیفه تولید انسولین را دارند (دیابت) و یا بخش هایی از سلول های عصبی (غلاف میلین) که در بروز بیماری های خود ایمنی دیگری همچون مالتیپل اسکلروزیس در ارتباط هستند.)
البته لازم به ذکر است که طبق پژوهش های انجام شده (منبع شرح پژوهش ها در انتهای نوشته)، این واکنش سیستم ایمنی افراد مبتلا به MS به کازئین موجود در شیر، ممکن است دلیل اصلی بروز این بیماری نباشد، اما وقوع آن، بدون شک به شکل معناداری، ارتباط این پروتئین دیر هضم با این بیماری را تایید می کند. (ضمنا ارتباط مصرف شیر با پوکی استخوان نیز مسئله دیگری است که در ادامه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.)
(شاید حالا بتوان درک کرد که چرا طبق آمار های 2012 در هر 10 ثانیه 1 نفر در جهان به دلیل بیماری دیابت می میرد و در همان 10 ثانیه 2 نفر دیگر به دیابت مبتلا می شوند!)
نکته جالب دیگری که می توان به آن اشاره کرد آن است که طبیعی ترین شیری که یک انسان در طول عمر خود می نوشد، شیر مادرش است. جالب اینجاست که شیر انسان بطور میانگین، تنها در حدود 1 درصد پروتئین دارد و این در حالی است که نوزاد انسان که از این شیر تغذیه می کند در دورانی به شیر 1 درصدی نیاز دارد که بیشترین رشد و نمو فیزیکی عمرش در آن دوران است. (در بخش نظر محققان توضیحی در مورد بزرگترین پژوهش انجام شده در مورد شیر انسان (پروفسور رابرت جِنِس) قرار داده ایم.)
طبق آمار های گذشته CDC، کشور فنلاند بالاترین “سرانه” مصرف شیر و لبنیات (به نسبت جمعیت) در دنیا را دارد، همچنین مردم این کشور بالاترین نرخ رشد دیابت در جهان را دارند که نسبت به مردم کشوری مثل ژاپن که از کشور هایی می باشد که کمترین مصرف سرانه شیر را دارند، عددی در حدود 36 برابر مبتلایان به دیابت ارزیابی شده است.
همچنین بیشترین مصرف شیر در جهان مربوط به کشور هند می باشد، جالب است بدانید که بیشترین میزان شکستگی استخوان و پوکی استخوان در چند سال پیش مربوط به ساکنین هندوستان بوده است.
البته وضعیت سرانه پوکی استخوان در ژاپن نیز در حالت ناسالمی قرار دارد که با توجه به نبود روزهای آفتابی کافی در اغلب شهر های این کشور که لازمه تامین ویتامین D که یک ویتامین اساسی در جذب کلسیم می باشد، این اتفاق پیامدی دور از چشم نیست.
160 هزار تن آنتی بیوتیک
بر اساس آمار های 2022 سالانه بیش از 160 هزار تن آنتی بیوتیک برای چهارپایان دامداری های صنعتی (بدلایلی همچون نبود بهداشت محیطی، نبود تغذیه و شرایط مناسب زندگی و …) مورد استفاده قرار می گیرد.
این حجم از دارو، علاوه بر اینکه باکتری های آسیب زای مقاوم تری را برای مصرف کنندگان لاشه این حیوانات به ارمقان می آورد، همچنین محصول گوشتی و حتی لبنیاتی نهایی را، محصولی سرشار از دارو و با ضرر بسیار بیشتر برای سلامتی انسان (بیماری های جدید بیشتر)، ایجاد می نماید.
خبر بد
در اواخر سال 1392 (2014) رئیس مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اعلام کردند که ایران از سال 2013 به بعد، بالاترین نرخ رشد سرطان در دنیا را دارد. البته همچنان تعداد افراد مبتلا به سرطان در ایران پایین تر است ولی در صورتیکه نرخ ابتلا با این وضعیت افزایش و رشد داشته باشد؛ در سال 2040 تعداد مبتلایان ایرانی نیز با آمار های اروپایی و آمریکا برابری خواهد کرد.
این خبر نشان می دهد که تغییرات رژیم غذایی ایرانیان طی چند دهه گذشته که مرتبط با عواملی همچون: افزایش تقاضا برای برخی از مواد غذایی (بدلیل رشد برخی از شاخص های زندگی شهرنشینی)، کاهش تحرک فیزیکی افراد و صنعتی شدن صنایع غذایی از جمله دامپروری ها، نتایج زیانباری برای ایرانیان و البته سایر مردم جهان در پی داشته است.
در واقع تا همین چند 10 سال گذشته، گوشت غذای روز های مهمانی ها، دورهمی ها و مناسبت ها در بین ایرانیان بود، اما طی چند سال اخیر به دلایل مختلف، وجود حداقل یک وعده غذای جانوری (که آن هم از طریق روش های صنعتی و وابسته به دارو) تولید شده است، امری بدیهی قلمداد شده که از نتایج آن می توان به شلوغی و ازدحام بیمارستان های تخصصی و فوق تخصصی اشاره کرد.
این موضوع می تواند اهمیت داشتن یک سبک زندگی سالم (خوراک و زیست طبیعی و متناسب با فیزیولوژی انسان) را بیش از پیش پر رنگ کند.
اگر گوشت نخورم پس پروتئین را از کجا تامین کنم؟
(اصلا برای اولین بار چه کسی گفت که پروتئین فقط در گوشت است؟)
در سال 1971 خانم فرانسیس مور لَپه در کتاب (رژیم غذایی برای یک سیاره کوچک) برای اولین بار نظریه پروتئین ناکامل را مطرح کرد که در آن پروتئین های گیاهی را ناکامل قلمداد کرد و اذعان داشت که اگر فقط گیاه بخورید مشکل کمبود پروتئین پیدا خواهید کرد و پروتئین گیاهی برای بدن انسان ناکامل و طبیعتا ناکافی است.
نظریه مطرح شده توسط ایشان علاوه بر اینکه در جامعه علمی بصورت گسترده ای نشر پیدا کرد، در بین عموم مردم نیز مهر تاییدی بود بر سنت های اشتباه. به عبارتی این مفهوم که پروتئین گیاهی برای تغذیه انسان کافی نیست، در باور عمومی مردم جای گرفت و همچنان تا به امروز این باور وجود دارد که اگر گوشت نخورید یکسری از پروتئین ها به بدن شما نخواهند رسید.
ایشان 10 سال پس از انتشار این کتاب، در نوشته های بعدی خود رسماً ادعای خود را پس گرفتند و بیان کردند که کاملا در اشتباه بوده اند.
در ادامه توضیحات کاملی در مورد نحوه سنتز پروتئین و تفاوت های پروتئین گیاهی و جانوری شرح خواهیم داد که مشخصاً نظریه اول خانم لَپه را همان طور که خود ایشان در سال 1981 ادعای خود را پس گرفتند، رد می کند و این نظریه که پروتئین گیاهی برای انسان کافی نیست را با دلایل کاملا منطقی و علمی مورد تردید جدی قرار می دهد.
پروتئین ها از واحد های کوچکتری به نام آمینواسید ها ساخته شده اند و در طبیعت بیش از 200 نوع آمینو اسید داریم که تنها 20 آمینو اسید در ساختار پروتئینی بدن شرکت دارند. از این 20 آمینو اسید، 11 نوع آن به وفور در انواع مواد غذایی (چه گیاهی و چه مواد غذایی اصطلاحاً جانوری) وجود دارند و حتی بدن براحتی آن ها را می سازد.
9 آمینو اسید دیگر (که به آمینو اسید های ضروری شهرت دارند.) که بدن توانایی ساخت آن ها را ندارد و بایستی از طریق خوراک به بدن برسند. از این 9 آمینو اسید ضروری 6 نوع به وفور در مواد غذایی گیاهی وجود دارند و تنها 3 نوع آمینو اسید که به آمینو اسید های محدود شهرت دارند، با پراکندگی بیشتری در مواد غذایی گیاهی وجود دارند.
اسید های آمینه متیونین، لیسین (لیزین) و تریپتوفان
در غلات، لیزین کمتری وجود دارد اما متیونین غلات بالاست. در حبوبات متیونین کمتری وجود دارد اما لیسین بالایی دارند. یا مثلا تریپتوفان دانه ها و میوه ها بسیار بیشتر است.
توجه داشته باشید که از نظر ساختار شیمیایی لیسین موجود در حبوبات، هیچ تفاوتی با لیسین موجود در گوشت گاو ندارد. همچنین ساختار شیمیایی متیونین موجود در غلات دقیقا مشابه متیونین موجود در تخم مرغ است. همچنین آمینو اسید ها در بدن قابل ذخیره سازی هستند و مانند ویتامین ها ناپایدار نیستند.
در واقع وقتی گوشت می خورید این اسید های آمینه محدود در غذا وجود دارد. (البته گوشتی که مجبورید بپزید تا قابل خوردن شود، مواد سمی خطرناکی نیز دارد که قبلا توضیحاتی در آن مورد دادیم.) سوال اینجا مطرح می شود یک شخص وگن (تمام-گیاهخوار) آیا در طول عمرش فقط عدس و نخود می خورد؟ یا فقط گندم می خورد؟ با توجه به واضح بودن جواب سوال و البته آمار هایی که نشان می دهد کمبود پروتئین به نسبت، بیشتر در بین افراد غیر گیاهخوار مشاهده شده است؛ می توان چنین نتیجه گیری کرد که معضل پروتئین برای گیاهخواران بیشتر شبیه به یک توهم است.
همچنین به گفته دکتر اَلن گُلدهَمِر اشاره می کنیم که گفتند: “تا وقتی که کالری بدن تامین می شود، غیر ممکن است که شخص دچار کمبود پروتئین شود.” در واقع یک رژیم غذایی نسبتا متنوع گیاهی می تواند بدون وارد کردن آسیب به بدن (مانند مواد غذایی حیوانی که مضررات بسیاری دارند.)، نیاز بدن به آمینو اسید ها که مواد سازنده اصلی پروتئین ها هستند را بطور کامل و با خیال راحت تامین کرد.
ایشان در کتاب خود با عنوان “پروتئین خود را از کجا می آورید؟” پژوهشی را مطرح می کنند که در آن افرادی را به دسته بندی های مختلف تقسیم می کنند و به هر دسته رژیم غذایی متفاوت و با تنوع بسیار پایین می دهند. به عنوان مثال یک گروه به مدت 40 روز فقط برنج می خورند، گروه دیگر فقط ذرت، گروه دیگر فقط گندم. در طی این تحقیق به این قضیه پی می برند که بدن تمامی افرادی که رژیم های غذایی محدودی داشتند، هیچ مشکلی در تامین آمینو اسید ها و در نتیجه پروتئین نداشتند.
(در واقع امکان ذخیره سازی آمینو اسید ها در بدن می تواند تا مدت ها با غذای بدون تنوع پروتئین های لازم را تامین کند.)
تلاش چند باره بدن در فرایند “پروتئینوجنسیز” (پروتئین سازی) و “دی پروتئینوجنسیز” (تجزیه پروتئین)
فرض کنید دو کارگاه جوراب بافی وجود داند که هر کدام از یک الگوریتم متفاوت برای تولید جوراب استفاده می کنند. کارخانه اول نخ و پشم را می گیرد و با آن، جوراب تولید می کند. اما کارخانه دوم بجای نخ و پشم، لباس ها پشمی و پیراهن های نخی را می گیرد که پس از باز کردن نخ ها و پشم ها از همدیگر، با متریال حاصله از این شکافتن، بتواند جوراب ببافد.
در بدن انسان نیز فرایند تجزیه و هضم غذای گوشتی که حاصل فعالیت و تولید پروتئین توسط بدن جانداری دیگر بوده است، به شکلی نسبتا مشابه به وقوع می پیوندد. در واقع بدن بایستی مانند کارگاه دوم با مشقت در ابتدا پروتئین های سنگین را بشکافد (دی پروتئینوجنسیز)، تا بتواند از تکه های مولکولی آن برای تولید پروتئین جدید (پروتئینوجنسیز) استفاده کند.
توضیح دیگر: ابتدا یک گاو غذای گیاهی را خورده است، آمینو اسید ها و پروتئین های سبک و راحت-هضم غذای گیاهی در بدن گاو به پروتئین سنگین و متراکم تبدیل شده است، حال انسان قسمتی از بدن یک گاو را می خورد. اما بدن انسان با این خوراک آمینو اسید دریافت نمی کند، بدن ناچار است به کمک منابع آنزیم های بدن، اسیدی کردن بیش از حد محیط معده و ترشح شیره های گوارشی با PH پایین، در ابتدا پروتئین گوشت را تجزیه کند، تا بتواند از مواد سازنده آن، پروتئینی که خود لازم دارد را بسازد و این یعنی فشار مظاعف مستقیم به سیستم گوارشی و فشار مظاعف غیر مستقیم به کل بدن.
شیر و لبنیات و ارتباط آن با دیابت، پوکی استخوان، سرطان و بیماری های قلبی و عروقی
در ادامه چرخه ای را توضیح خواهیم داد که می توان از آن چنین استدلال کرد که شیر یکی از دلایل اصلی و مهم بروز پوکی استخوان است. همچنین با فهم این چرخه و البته مراجعه به آمار افراد مبتلا به پوکی استخوان در کشور های با مصرف بالای شیر و لبنیات، می توان بطور کامل درک کرد که این باور نادرست که شیر پیشگیرنده و درمان پوکی استخوان است چه کلاهبرداری و شیادی بزرگی بوده است که قطعا مافیای دارو و غذا که هر دو از این کلاهبرداری سود می برند، از دمندگان بزرگ در آتش آن هستند.
شیر و پوکی استخوان
با توجه به اینکه PH محیط داخلی بدن (بافت ها، خون و سایر بخش ها بجز اندام هایی همچون پوست، داخل معده و …) تقریبا خنثی می باشد، در صورتیکه موادی تحت عنوان غذا وارد بدن شود که منجر به بروز اسیدیته بیش از حد (Over Acidity) در بدن شود، بلافاصله و بصورت اتوماتیک، بدن در جهت ایجاد محیط خنثی، خودش را اصطلاحا نورمالایز (Normalize) می کند. برای این اتفاق که تبدیل محیط اسیدی به محیط بازی یا به زبان بهتر جلوگیری از اسیدی شدن، یکی از مواد اصلی و مهم کلسیم می باشد. در خون همیشه مقدار مشخصی کلسیم وجود دارد تا در چنین مواقعی مورد مصرف قرار بگیرد. اما میزان آن بقدری نیست که جوابگوی حالت (اُور اسیدیته) باشد. بنابراین پاراتیروئید PTH ترشح می کند که یکی از هدف های اصلی آن سلول های استئوکلاست (Osteoclast) در استخوان ها هستند که کلسیم موجود در استخوان ها را سریعا استخراج کرده و بیرون می کشند تا برای تنظیم PH محیط داخلی، بدن بتواند از آن ها استفاده کند و فرد از مرگ نجات پیدا کند. (البته مکانیزم های دیگری همچون بیکربنات سدیم نیز وجود دارند که با دخالت کلیه ها وارد چرخه تعادل محیط بدن می شوند اما در حالتی که خطر اسیدی شدن بیش از اندازه که می تواند منجر به مرگ شود وجود دارد، بدن از حداکثر ظرفیت خود استفاده می کند.)
همچنین مقدار جذب کلسیم در استخوان های بدن و جایگزین شدن آن با میزان کلسیم استخراج شده با محدودیت هایی مواجه است و مانند استخراج آن توسط استئوکلاست (جهت جلوگیری از بروز مشکل جدی و حتی مرگ شخص) به سرعت انجام نمی پذیرد.
سوالی که برای خواننده ایجاد می شود این است که در شیر کلسیم وجود دارد، پس چرا بدن از همان کلسیم موجود در شیر برای قلیایی کردن خود استفاده نمی کند و این ماده را از مغز استخوان استخراج می کند؟
جواب سادست: بلافاصله پس از مصرف شیر، معده و به طبع کمی پس از آن محیط داخلی بدن از جمله خون به سمت اسیدی شدن می روند، اما کلسیم موجود در شیر در شرایط ایده آل (خالی بودن معده و سالم بودن سیستم های گوارشی) 40 دقیقه بعد جذب بدن می شود و عملا در پروسه نُرمالایز کردن بدن کمترین کاربرد را خواهد داشت.
پژوهشگران دانشگاه ییل (Yale) گزارشی درباره پوکی استخوان، از 34 بررسی آماری مجزا در 16 کشور تهیه کردند که در 29 نشریه علمی تحقیقاتی چاپ شده است. این بررسی نشان داد که 70 درصد از شکستگی های استخوانی با مصرف پروتئین حیوانی مرتبط است. به این دلیل که پروتئین حیوانی اسیدی است و بدن تمایل به قلیایی بودن دارد و سریعا اقدام به خنثی سازی وضعیت اسیدی می کند. برای انجام این کار، بدن از کلسیم موجود در جریان خون استفاده می کند. اگر کلسیم کافی در خون نباشد، کلسیم از استخوان ها گرفته می شود و از دست دادن کلسیم، استخوان ها را باریک و ضعیف می کند و این امر منجر به شکستگی استخوان می شود. هنگامی که مصرف پروتئین حیوانی از 35 گرم به 78 گرم در روز افزایش یابد، میزان از دست دادن کلسیم از طریق کلیه ها تا 53 درصد افزایش می یابد. این وضعیت نه تنها منجر به پوکی استخوان، بلکه سبب سنگ سازی در کلیه ها می گردد.
پروفسور کولین کمپبل نظر خود را در این باره چنین عنوان می کنند: “شاید بتوان گفت که پروتئین های شیر گاو مهم ترین مواد سرطان زایی هستند که انسان تاکنون با آن ها در تماس بوده است.” (البته این جمله ایشان در مورد مهم ترین مواد سرطان زا؛ با صرفنظر از مواد رادیو اکتیو و سموم غیر طبیعی و دست ساز می باشد و مقایسه بین موادی که انسان ها عموما با آن ها در ارتباط هستند، می باشد.)
دقت داشته باشید که در بین پستانداران هیچ جانوری وجود ندارد که پس از دوران نوزادی و رشد؛ همچنان شیر بخورد. (آن هم شیر یک موجود دیگر که ترکیبات آن به شکل واضح و چشمگیری با شیر مادر آن جاندار متفاوت باشد.)
برای اطلاعات بیشتر در مورد این مبحث مهم می توانید به مقاله ارگانیک و غیر ارگانیک – کلسیم نوشته آقای مزدافر مومنی رجوع کنید.
کلسترول بالا و تخم مرغ
طبق آنالیز های انجام شده بر روی تخم مرغ، میزان کلسترول موجود در این تخم تولید مثلی پرنده حدود 373 میلی گرم در هر 100 گرم تخم مرغ می باشد. با در نظر گرفتن این حقیقت که بدن انسان کلسترول مورد نیاز خود را بطور کامل تامین می کند و با توجه به اینکه کلسترول موجود در تخم مرغ به شکل چشمگیری منجر به افزایش کلسترول LDL می شود و همچنین با در نظر گرفتن اینکه در صورت مصرف روزانه تنها 300 میلی گرم کلسترول میزان 40 الی 60 درصد آن توسط بدن (که هیچ نیازی به آن ندارد) جذب می شود، مصرف این تخم پرنده (به عنوان غذا) صرفا برای تامین پروتئین و یا اومگا 3 که منابع گیاهی بدون عوارض زیادی همچون : دانه چیا، تخم کتان، گردو و … دارد، می تواند یک تصمیم اشتباه و با عوارض جانبی جدی تلقی شود.
B12 (ویتامین ب دوازده) یک ویتامین محدود و مهم
سرکار خانم دکتر زرین آذر مقاله ای تحت عنوان “ویتامین B12، تنها سنگر باقیمانده علیه گیاهخواران” در اردیبهشت ماه سال 1390 منتشر کردند که بطور کامل در مورد این ویتامین توضیحاتی ارائه دادند که بخش های جالب آن مقاله را بصورت خلاصه شرح خواهیم داد. (دکتر زرین آذر پزشک متخصص امراض داخلی و دارای بورد فوق تخصصی در بیماری های دستگاه گوارش، کبد و کیسه صفرا میباشند. ایشان همچنین در زمینه تغذیه تحقیقات بسیاری کرده اند و هم اکنون نیز در مطب خصوصی خود در کالیفرنیای جنوبی مشغول مداوای بیماران بر اساس روش های طبیعی، با حداقل دارو و بر اساس روش هایی می باشند که تمرکز آن حل دلیل بروز بیماری هاست و نه از بین بردن نشانه های بیماری.)
“ویتامین ب12 (گروه کوبالامین ـ دارای هسته کوبالت کبالت) ویتامینی است که بصورت کوآنزیم در اعمال حیاتی بدن از جمله رشد و تقسیم سلولی و تشکیل گلبولهای قرمز خون به همراه ویتامین مهم دیگری به نام اسید فولیک نقش دارد. کمبود یک یا هر دوی این ویتامینها میتواند به کم خونی موسوم به کم خونی مگالوبلاستیک (Megaloblstic Anemia) و کم خونی مهلک (Pernicious Anemia) منجر شود. همچنین کمبود این ویتامین می تواند مشکلاتی در سیستم اعصاب محیطی بدن ایجاد نماید که البته تا مدت زیادی پس از بروز علائم کمبود، براحتی قابل برگشت و درمان می باشد.”
جالب است بدانید که این ویتامین که ادعا شده است فقط در گوشت وجود دارد، توسط دسته ای از باکتریها و میکرو ارگانیسمهای تک سلولی هم زیست موجود در سیستم گوارش پستانداران تولید می شود و جذب آن نیز در بخش هایی از روده انجام می شود. این ویتامین در عین حال اینکه بسیار مهم است، مصرف بسیار کمی در بدن دارد و ذخیره سازی آن به حدی بالاست که در یک بدن سالم، تا چندین سال مصرف آن ذخیره شده است. همچنین جالب است بدانید حیواناتی که در دامداری های صنعتی رشد پیدا می کنند نیز بدلیل تغذیه غیر طبیعی، کمبود ب 12 دارند و با تزریق مستقیم ب 12 مشکل کمبود این ویتامین در آن ها تا حدی برطرف می شود و در نتیجه گوشت این موجودات نیز B12 طبیعی ندارد.
در کتاب فیزیولوژی گایتون (کتاب درسی دانشجویان پزشکی) عنوان شده است که “دلیل اصلی کمبود این ویتامین در بدن، کمبود آن در غذا نیست و در واقع اختلال در ترشح فاکتور داخلی ترشح شده توسط سلول های Parietal دلیل اصلی کمبود B12 شناخته شده است.” و از دلایل فرعی اغلب می توان به مشکلات و بیماری های دستگاه گوارش اشاره کرد که آن ها هم عموما بدلیل تغذیه نامناسب در بدن پستاندارن (برای انسان تغذیه نامناسب عموماً جانوری) بروز می کند.
علاوه بر این ها با رعایت و جلوگیری از سمی شدن دستگاه گوارش با غذای های مضر که عموما غذا های فرآوری شده و دارای مواد شیمیایی می باشند، می توان مانع از نابود شدن تعادل باکتریایی داخل سیستم گوارشی شد و همچنین در صورت دسترسی به غذا های گیاهی خام دست نخورده و شسته نشده که سم نخورده باشند و کود شیمیایی هم دریافت نکرده باشند، می توان این تعادل باکتریایی را به حال ایده آل رساند و همچنین در مواردی که دسترسی به چنین مواد غذایی ارگانیک و بِکری وجود ندارد، می توان از مکمل های B12 استفاده نمود، اگرچه هیچگاه نمی توان به این مکمل ها به چشم B12 سالم و طبیعی نگاه کرد.
همچنین برای تنظیم تعادل باکتریایی معده می توان به مواد تخمیر شده ای مانند کلم شور ( که با نمک دریا یا نمک هیمالیا و آب تمیز مقطر یا جوشیده و یا آب گوجه فرنگی تازه ساخته شده است) نیز اشاره کرد. همچنین مواد غذایی دیگری که مقادیری هر چند کم از B12 دارند عبارتند از: تخم آفتابگردان، موز، انگور قرمز درشت دانه دار، غلات کامل یا سبوس دار و همچنین سبزیجات و میوه هایی که با پوست و بدون شستشو و دستمالی زیاد قابل خوردن باشند. (مانند انگور قرمز تازه که بر روی سطح آن یک لایه نازک سفید رنگ هست.) خوشا بحال اجداد ما که در باغ های پر درخت قدم می زدند و میوه ای که نه بذر درخت آن تراریخته بود و نه کود و سموم شیمیایی به آن خرده بود را مستقیما از درخت می کندند و میل می کردند.
همچنین برای جلوگیری از نابودی باکتری های بدن باید دقت داشته باشید که دارو هایی نظیر آنتی بیوتیک ها، علاوه بر نابودی ویروس ها و عوامل بیماری زا، قاتلان باکتری های مفید و هم زیست ما نیز هستند و طبیعتا یک زندگی سالم به زیستی می گویند که مقاومت بدن در برای عوامل پاتوژن در بالاتری حد استاندارد خود باشد در صورت بروز بیماری، سیستم ایمنی بدن بتواند در سریع ترین زمان ممکن، اساسی ترین و مهم ترین اقدامات را انجام دهد. بنابراین برای اینکه مجبور نشوید از دارو های دست ساز بشر استفاده کنید، لازم است عواملی که می توانند سیستم ایمنی بدن را تضعیف کنند، از خود دور نگه دارید. از مهم ترین این عوامل می توان به شکر (دی ساکارید غیر طبیعی و شدیدا مضر)، استرس (یکی از دلایل اصلی متوقف شدن عملکرد سیستم ایمنی)، پروتئین حیوانی (که علاوه بر داشتن مواد کارسینوژن (سرطان زا) منجر به Over Acidity می شود و در چنین وضعی عملکرد سیستم ایمنی مختل می شود.)
پروفسور راب نایت از دانشگاه سن دیه گو کالیفرنیا می گوید: “ما بیشتر میکروب هستیم تا انسان، ژنوم انسان از 20 هزار ژن تشکیل شده است، اما ژن های میکروب های بدن ما بین 2 تا 20 میلیون است.” همچنین ایشان گفته اند: “ما اخیرا دریافته ایم که چگونه میکروب ها و باکتری ها به شکلی باورنکردنی به سلامت ما ارتباط دارند.”
پروفسور روت لی، مدیر بخش علوم میکروبیوم موسسه ماکس پلانک می گوید: “میکروبیوم برای سلامت انسان ضروری است، بدن ما بیشتر از میکروب تشکیل شده تا سلول های انسان.”
به قول مزدافر مومنی: “بدن ما یک سوپ باکتریایی است که سلول انسانی هم داخلش هست.”
همچنین درصد بالایی از باکتری های موجود در بدن انسان سیمبایوتیک (symbiotic) (همزیست) هستند.
لازم به ذکر است که غذای اصلی انواع باکتری های روده، انواع فیبر می باشد که تنها در مواد غذایی گیاهی یافت می شوند. (مصرف فیبر ها برای سلامتی انسان ضروری است.)
همچنین جالب است بدانید 95 درصد از سروتونین بدن که به هورمون شادی نیز معروف است، در روده تولید می شود که 60 درصد آن تحت تاثیر میکروب های موجود در روده تولید می شود و این واقعیت تاثیر سلامت باکتریایی روده بر روان انسان (افسردگی) را نشان می دهد.
ورزش و گیاهخواری
قبل از شروع توضیحات اصلی در مورد گیاهخواری و ورزش باید بگویم شخصا در حدود 7 سال است که گیاهخواری می کنم؛ بصورت مستمر و هر روز صبح (به مدت حدود 25 الی 30 دقیقه) بین 3 الی 4 کیلومتر دو استقامت و بعضی مواقع دو سرعت، ورزش های استقامتی و سرعتی دیگر که شامل 300 جفت پا بالا در حین دویدن و 300 جفت دست بالای پروانه در حین دویدن و … انجام می دهم. طی این چند سال که چندین نفر از دوستان قصد همراهی ام را داشتند در دور اول از مسیر خارج شدند و اصطلاحا کم آوردند و شخصا به این نتیجه رسیدم که مواد غذایی گیاهی نه تنها دلیلی بر ضعف ورزشکار نیست، بلکه با رعایت چند اصل ساده، می تواند نقطه قدرت یک ورزشکار حرفه ای باشد. (همچنین جالب است بدانید که گلادیاتور ها نیز به نوعی گیاهخوار بوده اند که در قسمت تاریخی این نوشتار به آن اشاره ای کرده ایم.)
تعداد کمی از ورزشکاران مدال دار و رکورد شکن جهانی گیاهخوار که رژیم غذایی آن ها انواع مدل های گیاهخواری بوده است را معرفی خواهیم کرد و طبیعتا با شناخت این افراد بهتر متوجه خواهید شد
که گیاهخواری مشخصه و ویژگی مهمی در دستیابی این افراد به این سطح از قهرمانی بوده است و البته برای پیدا کردن نکات مهم در این زمینه پیشنهاد می کنم به گفتار هفتم کتاب زمین، زمان، انسان مراجعه نمایید.
مارتیتا ناوراتیلوا (Martina Navratilova) افسانه ای که تعداد رکورد های ایشان تا به حال در رشته تنیس (نه مردان و نه زنان) تکرار نشده است. (167 قهرمانی انفرادی و 162 قهرمانی دو نفره در مسابقات جهانی، 18 عنوان قهرمانی انفرادی در مسابقات گرند اسلم، 9 عنوان قهرمانی انفرادی در مسابقات ویمبلدون) ایشان پس از 36 سال ورزش حرفه ای در ورزش سخت تنیس، آخرین مدال قهرمانی خود را در مسابقات گرند اسلم و در سن 49 سالگی برنده شدند.
بیل پرل (Bill Pearl) که یکی از بنام ترین قهرمانان بدنسازی و پرورش اندام می باشد، او در 4 بار در مسابقات آقای جهان (MR Universe) نفر اول شد که آخرین قهرمانی وی در 41 سالگی بود. ایشان فقط یک پرورش اندام کار نبود و نعل آهنی و میغ آهنی بزرگ که در ریل های راه آهن استفاده می شود را با دستانش خم می کرد. همچنین کتاب های او در زمینه بدنسازی همچنان در بین علاقه مندان این رشته، از منابع می باشد.
دیو اسکات (Dave Scott) که دارای رکورد 6 بار قهرمانی جهان در مسابقات مرد آهنین (Iron Man World Championship) است و 3 بار هم مدال نقره گرفت. مسابقان مرد آهنین یکی از سخت ترین مسابقات استقامتی جهان است که شامل حدود 42 کیلومتر دو ماراتن، حدود 180 کیلومتر دوچرخه سواری و حدود 4 کیلومتر شنا است. اسکات در سن 40 سالگی، پس از بازنشستگی، مجددا در مسابقات شرکت کرد و در کمال حیرت و تعجب همگان دوم (نایب قهرمان) شد. ایشان می گوید: “این یک استدلال مضحک و یک اشتباه خنده دار است که ورزشکاران برای موفقیت به گوشت و پروتئین حیوانی نیاز دارند.”
کارل لوئیس (Carl Lewis) که عنوان برترین و پر افتخار ترین قهرمان دو-میدانی تاریخ را داراست. لوئیس 9 مدال طلا و 1 مدال نقره المپیک و 3 مدال طلا، 1 نقره و 1 برنز جهانی کسب کرده است و در سال 1983 در رشته دو سرعت عنوان جوان ترین قهرمان دو سرعت با 22 سال سن گرفت و این عنوان را تا 28 سال بعد همچنان داشت. او در رقابت های جهانی 1991 در 30 سالگی عنوان سریع ترین انسان را نیز کسب کرد و صد متر را در 9.86 ثانیه پیمود. همچنین در همان سال رکورد جهانی پرش طول را که 23 سال در دستان نفر قبلی بود را شکست و البته بدلیل وجود رکورد بهتر از سمت شرکت کننده ای دیگر نقره گرفت، اما سال بعد مدال طلای پرش طول را نیز کسب کرد. همچنین در همان سال (1991) عنوان بهترین ورزشکار سال جهان نیز به او داده شد. و در 35 سالگی در عین سن بالا در برابر رقبای جوان خود، مدال طلای پرش طول را کسب کرد. او گفته است:”اغلب ورزشکاران دارای بدترین نوع رژیم غذایی هستند.”
روس هیدریچ (Ruth Heidrich) با نهصد/900 مدال طلا در انواع مسابقات استقامت، سرعت و 3 گانه، ایشان در سال 1999 در سن 64 سالگی یکی از 10 نفر اول در زمینه تناسب اندام در کشور های آمریکا و کانادا شدند. جالب اینجاست خانم هیدریچ در 47 سالگی به سرطان وخیم سینه مبتلا شده بودند و تا حدی سرطان پیشرفت کرده بود که امکان جراحی نیز وجود نداشت. در همان حین ایشان درمان خود را به گروهی از پزشکان که در زمینه گیاهخواری تحقیق می کردند سپردند و نهایتا علاوه بر اینکه سرطان پیشرفته ایشان درمان شد، شرکت در 50 مسابقه دو در سال برای ایشان قابل تصور و انجام گشت. ایشان می گوید: هیچ شکی نیست که ورزش و گیاهخواری کلید سلامت کامل هستند. این رژیم غذایی گیاهی است که در بیش از 50 مسابقه دو در سال، بعلاوه مسابقات ماراتن و رقابت های استقامتی 3 گانه متعدد در سال به من نیرو می دهد.
قهرمان جهان تنیسی که قطعا حداقل نام او به گوشتان خورده است؛ نواک جکوویچ (novak djokovic) نیز دیگر کسی هست که گیاهی بودن برنامه غذایی او برای طرفداران این ورزش موجب شگفتی و البته الگو برداری شده است. هر روز به تعداد کسانی که این روش تغذیه را به عنوان الگویی از تغذیه قهرمانان جهان می دانند، اضافه می شود و روز به روز به تعداد ورزشکاران گیاهخوار اضافه گردد. نام های دیگری همچون: آندریاس کاهلینگ (Andreas Cahling)، بیلی جین کینگ (Billie Jean King)، اسکات یورک (Scott Jurek)، ولادک کوالسکی (Wladek Kowalski)، ادی اِدواردز (Eddie Edwards)، کوفی کینگستون (Kofi Kingston)، ادوین موزز (Edwin Moses)، پاو نورمی (Paavo Nurmi)، مک دنزیگ (Mac Danzig)، الن جونز (Alan Jones)، رابرت پریش (Robert Parish)، مارتینا ناواراتیلووا (Martina Navratilova)، کنتال اوشر (Kuntal Joisher)، تونی گنزالس (Tony Gonzalez)، تیمو هیلدبرند (Timo Hildebrand)، استپ دیویس (Steph Davis)، سبا جانسون (Seba Johnson) و سایر افرادی که در تصاویر زیر می بینید، ورزشکاران شناخته شده و مدال آور جهانی هستند که در طول مدت ورزش حرفه ای خود و یا در طول تمام عمر خود انواع سبک های گیاهخواری را انتخاب کرده بودند و یا همچنان وگن یا وجتلین هستند.
پروفسور ایروینگ فیشر (Irving Fisher) که یکی اساتید و پژوهشگران دانشگاه ییل می باشد. تحقیقی انجام داد که هدف آن مقایسه قدرت و استقامت ورزشکاران گیاهخوار و ورزشکاران غیر گیاهخوار (همه چیز خوار) بود. پژوهش ایشان بر روی سه جامعه آماری متشکل از ورزشکاران غیر گیاهخوار، ورزشکاران گیاهخوار و افراد عادی گیاهخوار بود. نتایج این پژوهش نشان داد که دسته ورزشکاران گیاهخوار مقاومت و استقامت بدنی بالاتری نسبت به ورزشکارانی که گوشت مصرف می کردند، داشتند. همچنین این دسته از همه چیز خواران نسبت گیاهخواران غیر ورزشکار هم مقاومت و استقامت بدنی پایین تری نشان دادند. نتایج این تحقیق در قالب یک گزارش پژوهشی در نشریه پزشکی یِیل منتشر شد و از آن چنین برداشت می شود که رژیم غذایی بدون گوشت منجر به پایداری و استقامت جسمانی بیشتری می گردد.
پژوهشی دیگر با موضوع مشابه توسط دکتر یوتیکو (DR J. Ioteyko) از آکادمی پزشکی پاریس انجام شد و نتایج آن به این شرح بود که بُنیه و استقامت جسمانی گیاهخواران بین 2 تا 3 برابر بیشتر از گوشتخواران بود و نکته قابل توجه این مطالعه به ویژه برای ورزشکاران آن است که مدت زمانی که طول می کشد تا بدن یک فرد گیاهخوار در حین فعالیت بدنی و خستگی، نیروی حیاتی خود را بازیافت و ترمیم کند، حدود 20 درصد (معادل یک پنجم) زمان لازم برای گوشت خواران است.
همچنین در سال 1968 گروهی از محققین دانمارکی تحقیقی بر روی جامعه آماری کوچکی از مردان انجام دادند و با تغییر رژیم غذایی افراد، آستانه تحمل خستگی و توانایی افراد در پدال زدن دوچرخه ثابت را اندازه گیری کردن که همچنان اعدادی قابل حدس حاصل نتایج تحقیقاتشان بود. افراد پس از تغذیه غذای مخلوط گیاهی و گوشتی بطور میانگین 114 دقیقه پدال زدند، با مصرف غذای گوشتی زمان میانگین پدال زدن به 57 دقیقه کاهش پیدا کرد و با مصرف غذای کاملا گیاهی این مدت زمان میانگین به 167 دقیقه ارتقاء پیدا کرد.
نکته مهم برای ورزشکاران گیاهخوار
بدلیل اینکه رژیم غذایی گیاهخواری برای ورزشکاران حرفه ای بایستی با وسواس و دقت بیشتری برنامه ریزی شود، پیشنهاد می کنیم برای بهتر نتیجه گرفتن و جلوگیری از اتفاقاتی همچون تحلیل ماهیچه ای، حتما برای انجام ورزش حرفه ای در کنار تغذیه گیاهی تحقیقات کامل تری در مورد منابع غذایی مورد نیاز و کافی انجام دهید و همچنین می توانید از متخصصین تغذیه آشنا با این سبک تغذیه، کمک اطلاعاتی و راهنمایی بگیرید. “موفق باشید.”
فیزیولوژی انسان و حیوان (گیاهخوار، گوشتخوار یا همه چیز خوار)
در ادامه دلایلی بر مبنای ساختار بدنی، امکانات و پتانسیل های فیزیولوژیک انسان شرح داده خواهد شد که مستقیما این واقعیت که خوراک حقیقی انسان مواد غذایی به دور از خون و حیوانات می باشد را اثبات خواهد کرد.
همچنین در بخش نظر پژوهشگران و محققان نقل قولی از شارل ریشه که نوبل فیزیولوژی را در سال 1913 دریافت کرده است قرار داده شده است که پیشنهاد میکنم آن را مطالعه کنید.
دندان نیش و طول لوله های گوارشی در گیاهخواران و گوشتخواران
بسیاری وجود دندان نیش در دهان انسان را دلیلی بر همه چیز خوار بودن او می دانند ولی این استدلال به دلایل زیر به شدت ضعیف و غیر قابل دفاع می باشد.
دندان های نیش انسان، طولی معادل سایر دندان های مجاور دارند و همچون حیوانات همه چیز خوار دیگر مانند خرس و یا حتی گربه (که دندان نیش آن نسبت به دندان های کناری تا 6 برابر بلند تر است) نیستند.
جانورانی مانند گوریل و یا پاندا که گیاهخوار می باشند نیز ساختار دندانی مشابهی نسبت به خرس ها دارند اما مشخصا رژیم غذایی متفاوتی دارند. می توان اینطور نتیجه گیری کرد که وضعیت دندان نیش، یک امکان فیزیولوژیک برای خرد کردن بهتر غذای مناسب آن جاندار باشد و به عنوان مثال برای تکه تکه کردن ساقه بامبو (غذای پاندا و گوریل) دندان نیش کارایی بیشتری نسبت به دندان های آسیا دارد.
به نظر می رسد که ملاک مناسب برای نوع غذای مناسب برای یک جاندار بیش از آنکه به دندان او ربط داشته باشد، می تواند به ترکیب شیمیایی شیره های گوارشی و طول لوله گوارشی او مرتبط باشد. که از این حیث آنزیم های معده و طول لوله گوارش (به نسبت طول بدن جاندار) گرگ و خرس قطبی در مقایسه با انسان، دلیلی بر گیاهخوار بودن انسان از نظر تجهیزات بدنی و فیزیکی است. (طول روده گوشتخواران (بدلیل فساد پذیری سریع گوشت و لزوم هضم و تخلیه سریع آن از بدن) حدوداً 2 تا 3 برابر طول ستون فقرات موجود می باشد که این اندازه روده در گیاهخوران 10 تا 12 برابر طول ستون فقرات است که انسان هم مستثنی نیست.)
ضمن اینکه آرواره گیاهخواران به نسبت گوشتخواران بسیار ضعیف تر می باشد و همچنین نوع دندان ها و حتی مینای دندان انسان او را علاوه بر اینکه در دسته گوشتخواران قرار نمی دهد، او را صرفا میوه خوار (و نه علف خوار) معرفی می کند.
انگشتان انسان و پنجه های تیز درندگان
به نظر شما انگشتان انسان بیشتر مناسب میوه چینی است؟ و یا برای شکار و دریدن همچون گربه و گرگ چنین فرم و شکلی پیدا کرده است؟
نحوه خنک شدن بدن در گوشتخواران و گیاهخواران
در بین گوشتخواران بیرون آوردن زبان و تنفس های سریع و کوتاه امری طبیعی و موثر در خنک شدن بدن جاندار می باشد و همچنین تعریق نیز روشی عالی برای گیاهخواران در خنک شدن بدن و همچنین دفع سموم بدن می باشد. (بدیهی است که در صورت بالاتر رفتن حد سموم در بدن موجود گیاهخوار که دلیل اصلی آن تغذیه نامناسب و سمی می باشد، تعریق فرایندی با بوی بد خواهد شد.)
ترکیبات شیره گوارشی گوشتخواران
اسید هیدروکلریک که به نوعی همان جوهر نمک می باشد ماده ای است که در معده جانوران گوشتخوار 10 الی 20 برابر بیشتر از گیاهخواران ترشح می شود (برای هضم تکه ها استخوان و …)، که از این حیث انسان قطعا گیاهخوار است.
بزاق دهان گوشتخواران و گیاهخواران
بزاق دهان گیاهخواران نسبت به گوشتخواران شدیداً قلیایی است و حاوی آمیلاز است که برای آماده سازی مواد نشاسته ای (جهت فرایند هضم) مورد استفاده قرار می گیرد. اما دهان گوشتخواران علاوه بر اینکه چنین آنزیمی ترشح نمی کند، محیطی اسیدی نیز دارد.
حرکت فک و آرواره ها در گیاهخواران و گوشتخواران
اغلب گیاهخواران در هنگام غذا خوردن این امکان فیزیولوژیک را دارند که بدون تکان دادن سر، فک پایین را علاوه بر بالا و پایین کردن، به طرفین نیز حرکت دهند، اما موجودات اصالتاً گوشتخوار چنین امکانی ندارند، چرا که این امکان می توانسته ابزاری برای آسیاب کردن دانه ها باشد و موجودات درنده به چنین ابزار و امکانی نیاز نداشتند.
نحوه آب خوردن در گوشتخواران و گیاهخواران
اغلب درندگان (مانند: شیر، گرگ، گربه، ببر، خرس) آب را از طریق زبان خود لیس می زنند. حال آنکه گیاهخواران (گاو، فیل، زرافه و …) آب را می مکند یا هورت میکشند. به نظر شما انسان چگونه آب میخورد؟!
دلایل فیزیولوژیک دیگر گیاهخواری انسان
- گوشتخواران بدون خوردن مواد غذایی گیاهی همچنان به زندگی خود ادامه می دهند و مشکلی برای آن ها ایجاد نمی شود، این درحالیست که انسان اگر بخواهد برای مدت نه چندان طولانی هم فقط گوشت بخورد، قطعا با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. همچنین انسان اگر برای مدت طولانی فقط مواد غذایی گیاهی بخورد، نه تنها مشکلی برایش ایجاد نمی شود، بلکه زندگی با کیفیت تر و طول عمر بیشتری نیز تجربه می کند.
- معده انسان نسبت به معده جانوران گوشتخوار ساختار ظریف تر و حساس تری دارد و به همین دلیل هضم کامل غذا های گوشتی توسط آن، غیر قابل انجام است. که از پیامد های این ناتوانی در هضم می توان به یبوست اشاره کرد که در افرادی که مصرف غذای گیاهی دارند به نسبت افرادی که گوشت می خورند، اتفاقی تقریبا بعید است.
- در بافت داخلی گوشت خام که غذای جانوران ذاتاً گوشت خوار می باشد، دقیقا برعکس میوه جات و گیاهان عوامل بیماری زایی همچون: انواع ویروس ها، میکروب ها و انگل های غیر همزیست با بدن انسان وجود دارد. البته حرارت بالا بسیاری از آن ها را از بین می برد، اما حرارت بالا همانطور که در بخش های ابتدایی نوشته توضیحاتی در مورد سموم ناشی از حرارت به گوشت دادیم، آسیب ایجاد می کند و از همین رو انسان از منظر فیزیولوژیک نه خام خوار گوشت و نه پخته خوار گوشت است.
- کوچکی حفره و چاک دهان انسان (متناسب با جثه بدن) به نسبت به سایز و اندازه چاک دهان گوشتخواران می تواند دلیلی بر محدودیت های او در انتخاب نوع خوراک باشد.
- چشمان گیاهخواران از جمله انسان حالتی نامتغیر دارد و نسبت به موجودات گوشتخوار شکارچی که توانایی بینایی شبانه بهتری دارند و اندازه مردمک آن ها تغییر می کند، برای شکارچی بودن ضعیف تلقی می شود.
- حیوانات گوشتخوار امکانات فیزیولوژیک بویایی پیشرفته ای برای تشخیص بوی صید یا شکار (در فواصل مکانی دور) دارند که انسان و اغلب گیاهخواران آن را ندارند.
- جانوران گیاهخوار (مرغ، گاو، گوسفند، پرندگان و …) در کنار یکدیگر احساس امنیت می کنند و حتی در کنار هم زندگی می کنند و حتی مرغ های کوچک در زیر دست و پا های گاو های بسیار بزرگ پیاده روی می کنند. اما در لحظه مواجهه با شکارچیان درنده، به سرعت فرار می کنند. انسان هم در مواجهه با گوشتخواران واقعی (شیر، ببر، گرگ و حتی سگ ها بزرگ غیر اهلی) غریزی ترین گزینه را فرار می داند.
- بیماری های نظیر نقرس، فشار خون، تصلب شرائین، واریس، بیماری های قلبی، سنگ کلیه، سنگ کیسه صفرا، دیابت، آرتروز و … از بیماری هایی است که ارتباط بالایی با اسید اوریک بالا دارد. انسان در فرایند هضم غذای خود مانند جانوران گوشتخوار به آنزیم اوریکاز مسلح نشده است. به همین دلیل در بین پستانداران گیاهخوار تنها موجودی است که به بیماری های مذکور به شکل تقریبا همه گیری مبتلا شده است. میزان اسید اوریک خون در پستانداران گیاهخوار دیگر که اوریکاز ندارند، در حدود نیم الی یک میلی گرم در یک دهم لیتر است، اما این عدد در خون انسان مثلا گوشتخواری که اوریکاز هم ندارد 6 تا 12 برابر بیشتر است که منجر به بروز نشانه های بیماری های مذکور می شود.
همچنین بروز دایجستیو لوکوسیتوز (Digestive Leukocytosis) که بصورت خلاصه عبارت است از واکنش و حمله بخشی از سیستم ایمنی بدن انسان (لوکوسیت ها) به مواد غیر عادی که انسان تحت عنوان غذا می خورد. علیرغم اینکه برای چندین هزار نسل است که این واکنش تهاجمی سیستم ایمنی همچنان پس از مصرف گوشت اتفاق می افتد، هنوز برای بدن عادی نشده و همچنان بروز می کند، این قضیه نشان می دهد که از نظر سیستم اتوماتیک ایمنی بدن، گوشت و سایر مواد غذایی جانوری و همچنین کلیه مواد غذایی حرارت دیده در دمای بالا، با بدن همونید ها و به خصوص هموساپینس سازگاری ندارد. لازم به ذکر است که مواد غذایی خام گیاهی، نه تنها باعث بروز چنین واکنشی از سمت دستگاه ایمنی بدن نمی شوند، بلکه در صورت مصرف آن ها در کنار غذا های پخته، می توانند تا حدی مانع بروز چنین واکنش تهاجمی ای از سمت سیستم ایمنی شوند. می توان نتیجه گرفت بروز چنین اتفاقی در بدن، می تواند دلایل مشخصی داشته باشد که قطعاً ناسازگاری بدن انسان با آن مواد، از اصلی ترین دلایل آن می باشد. (این پدیده توسط پاول کوچاکوف (Dr. Paul Kouchakoff) بیوشیمیست روس در دانشگاه لوزان سوئیس مورد بررسی قرار گرفت.)
زیست بوم اندیشی و توجه به محیط زیست (سلامت زیست کره) و ارتباط آن با گیاهخواری
معمولا هر وقت که حرف از وضعیت محیط زیست و به طور کل سلامت کره زمین تبدیل به موضوع اصلی بحث می شود، افکار مردم به سمت دود ها و آلودگی های ایجاد شده از فعالیت کارخانجات و صنایع و خودرو های تولید شده توسط انسان معطوف می گردد. ضمن اینکه تمام موارد فوق بعلاوه عوامل دیگری مانند: آلودگی های طبیعی، همچون فعالیت های آتش فشانی از جمله مواردی هستند که در از بین رفتن سلامت زیست کره به شدت موثر هستند، هیچکدام اصلی ترین عامل وجود پدیده ای به نام گرمایش جهانی (که بیشترین تهدید برای انقراض بزرگ بعدی در کره زمین می باشد) نیستند.
همه چیز از گزارش یک کارشناس عالی رتبه سازمان فائو (سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد) در سال 2006 شروع شد که با ماموریت دادن به آقای دکتر اِشتاین فِلد در طول یک پژوهش 3 ساله در مورد دلایل پدیده گرمایش جهانی نوشته شد.
این گزارش مفصل که با عنوان سایه بلند احشام منتشر گردید، به تفکیک سهم هر پدیده صنعتی و غیر صنعتی که بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم در گرم شدن کره زمین تاثیر می گذاشت، را مورد بررسی قرار داد. طبق نتایج این گزارش؛ کلیه صنایع، اتومبیل ها، کشتی ها و هواپیما ها جمعا در تولید گاز های گلخانه ای که دلیل اصلی حبس گرمایش در داخل جو کره زمین می باشند 13 درصد نقش دارند، همچنین این عدد برای صنعت دامپروری 18 درصد عنوان شده بود.
اینکه ادعا شده بود دامپروری به تنهایی بیش از تمام کارخانجات و کلیه دستگاه ها و خودرو هایی که با سوخت های فسیلی کار می کنند در تولید گاز های گلخانه ای موثر است، سازمان های همچون موسسه وُرلد واچ را بر آن داشت که تحقیقات بیشتر و جامع تری در این مورد انجام دهند و نتایج تحقیقات این موسسه که با تلاش های دو کارشناس با تجربه آن ها (رابرت گودلند و جِف اَنهَنگ) که متخصصین ارزیابی محیط زیست بوده اند، در سال 2009 منتشر شد.
نتیجه تحقیق چند ساله دوم نیز بسیار ترسناک تر از نتایج پژوهش قبلی که زیر نظر سازمان فائو به سر انجام رسیده بود، به نظر می رسید. طبق گزارش موسسه ورلد واچ سهم دامپروری در تولید گاز های گلخانه ای، چیزی در حدود 51 درصد (حداقل 51 درصد) ارزیابی شده بود و اذعان شده بود که در پژوهش قبلی تاثیر احشام بر محیط زیست به شکل گسترده ای ناچیز انگاشته شده است، همچنین مواردی که در ارزیابی های تخصصی محیط زیستی حائز اهمیت می باشند، مکرراً نادیده گرفته شده اند. ضمنا متان تولید شده ناشی از تنفس گاو ها، تغییر کاربری زمین های مورد نیاز برای دامپروری ها و زمین های مورد نیاز برای تولید غذای دام، حمل و نقل و سایر فرایند های مرتبط با تولید گوشت به شکل محافظه کارانه ای کم و جزئی محاسبه شده اند.
گاز متان ایجاد شده ناشی از آروغ زدن، تخلیه گاز شکم و مدفوع، گاز تولید شده از کود دهی زمین های کشاورزی برای تامین غذای دام که بر حسب متان و اکسید نیتروژن و با احتساب مراحل مختلف تولید و فرآوری غذای دام و موارد مرتبط با این پروسه در این ارزیابی، مورد محاسبه قرار گرفته شد و این گزارش به عنوان یک سند مستدل در مورد دلایل گرمایش جهانی، مورد تایید و استناد سازمان ملل متحد قرار گرفت.
برای فهم بهتر چرایی وجود اعدادی همچون 51 درصد سهم در گرمایش جهانی، توضیحات زیر را عنوان خواهیم کرد.
گاز متان که با عنوان یک گاز گلخانه ای شناخته می شود در حبس گرمایش داخل جو زمین، 72 برابر قوی تر از کربن دی اکسید عمل می کند. (متان یکی از عمده ترین تولیدات صنعت دامپروری می باشد.)
تولید غذای مورد نیاز برای پرورش دام، مستلزم ایجاد زمین زراعی می باشد، از این رو صنایع هر ساله به ناچار بخش اعظمی از جنگل های کره زمین (سالانه در حدود 13 میلیون هکتار) از جمله جنگل های ساوانا و آمازون که به ریه های کره زمین شهرت دارند و نقش مهمی در تصفیه هوا دارند را به زمین کشاورزی تبدیل می کنند. (مادامی که تقاضا برای تولید گوشت و فرآورده های آن باشد، دولت ها بدلایل عموما اقتصادی، چاره ای جز موافقت با چنین اقداماتی ندارند.)
به گزارش فائو (سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد)، بیش از 70 درصد از درختان قطع شده جنگل ها، بدلیل تامین غذای مورد نیاز برای دام های پرورش یافته در دامپروری ها از بین رفته اند.)
گلوله ای که به صورت اتوماتیک شلیک می شود.
بر اساس پژوهش های انجام شده توسط دکتر کِیتی والتر (از برجسته ترین پژوهشگران انستیتوی بیولوژی قطبی از دانشگاه فربنکس در آلاسکا) اقیانوس بزرگی از گاز متان در زیر یخ های قطب شمال وجود دارد که در صورت ادامه روند گرم شدن زمین و آب شدن یخ های قطبی، این حجم عظیم از متان آزاد خواهد شد و احتمالا این اتفاق به منزله خراب شدن تمامی پل های پشت سر بشر عصر جدید باشد.
بحران آب در کره زمین و لزوم گیاهخواری در این بحران
طبق پژوهش هایی که پروفسور جورج بورگستروم (استاد دانشکده غذا و محیط زیست دانشگاه میشیگان، ایشان در زمان حیات جزو 100 متفکر برتر جهان معرفی شده بودند و نتایج حاصل از پژوهش های 22 ساله گروه تحقیقاتی خود را در مورد میزان آب مصرفی برای تولید انواع مواد غذایی منتشر کردند.) به ثمر رساندند، برای تولید هر کیلوگرم سیب زمینی حدود 200 لیتر آب مصرف می شود، (این حجم از آب برای کلیه مراحل کاشت، داشت، برداشت، حمل و نقل تا محل فروش، شستشو و … می باشد.) میزان آب مصرفی برای تولید هر کیلوگرم گندم 250 لیتر، هر کیلو گرم ذرت 900 لیتر و هر کیلوگرم برنج 3000 لیتر می باشد. اعداد فضایی آب مصرفی برای تولید مواد غذایی زمانی تعجب بر انگیز می شوند که متوجه می شویم برای تولید هر کیلوگرم مرغ معادل 9000 لیتر آب مصرف می شود و برای تولید هر کیلوگرم گوشت گاو 25000 لیتر آب مصرف می شود.
در هفته نامه 22 فبریه 1981 نیوزیک در مقاله ای با عنوان The Browning of America منتشر شد که در آن میزان آب مورد نیاز برای پرورش یک گاو حدودا 450 کیلوگرمی (گاو لاغر)، می تواند یک ناو شکن را شناور کند.
شاید جالب باشد که بدانید که اگر شما در طول 365 روز سال، هر روز به مدت 8 دقیقه در حمام با یک سردوشی رایج در منازل مسکونی دوش بگیرید؛ شما در حدود 23000 لیتر سالیانه مصرف آب برای استحمام داشته اید.
بنابراین اگر قصد صرفه جویی در مصرف آب داشتید و نگران آینده ای خشک برای خود، فرزندان، خانواده و یا دوستان بودید، پیشنهاد می کنم در نظر داشته باشید که هر کیلوگرم گوشت قرمز گاو که از سبد غذایی شما حذف گردد، صرفه جویی آب آن معادل بیش از 1 سال حمام نرفتن می باشد.
توضیح دیگری که در زمینه آب شرب گاو های صنعت دامپروری که جمعیت آن ها در حدود بیش از 1 میلیارد راس در کره زمین می باشد این است که بطور متوسط مصرف مستقیم آب شرب هر گاو 60 لیتر در روز (متوسط بین 30 و 140 لیتر که بسته به نژاد گاو تغییر می کند) می باشد.
با در نظر گرفتن مصرف متوسط آب شرب یک انسان که در حدود 2 لیتر روزانه می باشد، یعنی گاو های زنده در صنعت دامپروری در کره زمین چیزی در حدود 30 میلیارد انسان، مصرف آب شرب روزانه دارند. (این در حالتی اتفاق می افتد که در حدود 2 میلیارد انسان در سیاره زمین به آب پاک دسترسی خانگی ندارند و 800 میلیون نفر کلاً به آب پاک دسترسی ندارند.)
بحران غذا و گیاهخواری
دکتر هری آیکینگ (Harry Aiking) از دانشگاه آمستردام می گوید: “حدود نیمی از غلات و 75 درصد از سویای دنیا توسط دام ها به مصرف می رسند. (7 کیلوگرم ذرت و لوبیای سویا برای تولید فقط 1 کیلوگرم گوشت مصرف می شود، ضمن اینکه این سویا در مناطقی تولید می شود که قبلاً جنگل های بارانی بوده و اکنون جنگل زدایی شده اند و به زمین زراعی تبدیل گردیده اند.)” (البته این اعداد مورد تایید فائو نیستند، اما با کمی دقت و بدون نیاز به بررسی موشکافانه در حجم غذای مصرفی یک گاو و با توجه به اینکه بطور متوسط هر گاو 30 برابر انسان آب می خورد، می توان تصور کرد 1 گاو در روز چند برابر یک انسان غذا می خورد و با توجه به جمعیت گاو ها (جمعیت بیش از 1 میلیارد (یک هشتم جمعیت فعلی انسان ها در سیاره))، بعلاوه گوسفندان، خوک ها، تعداد بالای مرغ ها و سایر طیور پرورشی که مجموع کشتار سالیانه آن ها در حدود بیش از 90 میلیارد حیوان می باشد، آمار مصرف غذای اعلام شده توسط دکتر آیکینگ دور از تصور نخواهد بود.)
(جالب است بدانید کشور برزیل بالاترین حجم تولید و صادرات سویا در دنیا را دارد. طی چند دهه گذشته تولید سویا در این کشور بیش از 50 برابر افزایش یافته و همچنان روبه رشد است. مزارع سویای این کشور در مناطقی شکل گرفته که قبلا جزو جنگل های مهم و تاثیرگذار بوده اند.
بطور کلی علاوه بر سویا، طبق آمار های چند سال گذشته، در حدود نیمی از کشت گندم جهان برای تغذیه حیوانات استفاده می شود تا مصرف گوشت و لبنیات متقاضیان این مواد را تامین کند و همچنین طبق پژوهش ها و گفته های پروفسور دیوید پیمنتل (David Pimentel)، فقط در آمریکا، سالانه در حدود 280 میلیون متر مکعب غله به عنوان خوراک دام مورد مصرف قرار می گیرد. جالب است بدانید این میزان غله برای سیر کردن تقریبا تمام گرسنگان دنیا کافی می باشد.
در پایان باید گفته شود که وجترین (Vegetarian) بودن (گیاهخواری بدون محدودیت با شیر و لبنیات یا تخم مرغ) هرچند کمک اندکی به جلوگیری از آسیب به زیست کره می کند اما کافی نیست، چرا که تنها سبک تغذیه وگن (Vegan) است که منجر به جلوگیری از پرورش صنعتی احشام می شود. جالب است بدانید که هندوستان بیشترین جمعیت گیاهخواران جهان را در خود جای داده است و در عین حال بیشترین تعداد گاو های جهان در این کشور زندگی می کنند و همانطور که در ابتدای این فصل عنوان داشتیم، گاو ها سهم بزرگی در تولید گاز های گلخانه ای و گرمایش جهانی دارند. مشکل اینجاست که گیاهخواری بر مبنای نگاه دینی کافی نیست، در گیاهخواری علاوه بر نگاه دینی، حداقل؛ به نگاه زیست بومی، سلامت محوری و فلسفی در مقیاس جهانی نیاز است تا این سبک زندگی، عملی موثر در نجات سیاره باشد.
البته باید توجه داشت که تنها کافی است هر شخص وظیفه خود را بداند (سبک تغذیه صحیح و آگاهی رسانی به نا آگاهان). جامعه ساختاریست که از تک تک ما ساخته شده است و هرگاه ما تغییر کنیم، تغییر جامعه امری بدیهی و به عبارتی مسری خواهد بود.)
حیوان اندیشی و گیاهخواری (جانداران دیگر (مردمانی دیگر))
بر اساس گزارشات سالیانه فائو، طی سالیان اخیر سالانه در حدود 80 الی 92 میلیارد حیوان (بجز ماهی ها و جانوران آبزی دیگر مانند خرچنگ ها و … ) توسط بشر و به منظور تولید غذا، به شکل صنعتی کشته می شوند. یعنی بطور متوسط روزانه بیش از 250 میلیون حیوان زنده (بدون احتساب آبزیان که سالانه بین 1 الی 2.8 تریلیون (روزانه 2.7 الی 7.67 میلیارد) می باشند.) برای تولید غذا برای جمعیتی در بین 7 الی 8 میلیارد انسان به روش های مختلف کشته می شوند که این روش ها معمولا از چشم افراد مصرف کننده آن محصولات دور می باشد.
جالب است بدانید تخمین زده می شود که تعداد انسان هایی که تا به حال در کل وجود گونه ما روی زمین زندگی کرده اند به 107.6 میلیارد نفر می رسد. (یعنی معادل تقریبی تعداد ماهیانی که ما در هر 21 روز می کشیم.)
با توجه به تقاضای بالای مصرف گوشت توسط انسان ها، مشخصا صنایع برای اینکه بتوانند جوابگوی بازار تقاضا باشند، بایستی میزان عرضه را بالا ببرند و البته از نظر سود اقتصادی نیز هم بالا بودن تقاضا امری پرسود است و هم بالا بودن عرضه امری اجتناب ناپذیر تلقی می شود. اما علاوه بر محیط زیست و سلامت جوامع انسانی چیزی که شدیدا در این میان نادیده گرفته شده است، زندگی و مرگ حیوانات پرورش یافته، مورد استفاده قرار گرفته شده و کشته شده در صنایع مرتبط با محصولات حیوانی می باشد.
متاسفانه حتی در کشور هایی که به دلایل مذهبی مجبور به رعایت اصول خاصی در رفتار با حیوانات هستند نیز کمترین اهمیتی به وضعیت زندگی و مرگ این حیوانات داده نمی شود و صرفا قوانین وضع شده در حوزه نحوه کشتار و تیغ خوردن حیوانات و یا نهایتا آب خوردن حیوان ترسیده قبل از سر بریدن می باشد که حتی آن هم به شکل صحیح و درست اجرا نمی شود.
در ادامه تصاویر و فیلم هایی از محل زندگی، نحوه نقل و انتقال و جابجایی، لقاح مصنوعی، کشتارگاه ها و … نشان خواهیم داد تا عمق فاجعه را بهتر بتوان درک کرد. (مشخصا جنبه حیوان اندیشی گیاهخواری را نمی توان با نوشتار و یا گفتار بیان کرد. تنها راه دیدن است و ابزار دیدن نیز چشم دل و وجدان است.)
تولد و زندگی داخل سوله نگهداری
بدلیل سخت بودن و زمان بر بودن جفت گیری طبیعی گاو ها، اسپرم بدن حیوان نر را با تحریک مصنوعی و به وسیله ابزار هایی، جداگانه از گاو می گیرند و گاو ماده را نیز در سازه ای با عنوان قفس فحل، محبوس می کنند. سپس به شکل کاملا مصنوعی اسپرم را به داخل رحم گاو ماده منتقل کرده و بدین شکل طبیعت جاندار تحت استعمار و سلطه مصرف کنندگان و خریداران گوشت قرار می گیرد.
پس از زایمان، گوساله تازه بدنیا آمده از مادر دور می شود که در گاوداری های نیمه صنعتی، معمولا واکنش احساسی حیوان مادر موجب می شود که این اقدام کارگران با بروز خشونت همراه باشد. سپس شیر گاو ماده توسط دستگاه های مکنده و بصورت روزانه کشیده می شود و برای صنایع لبنیات ارسال می گردد تا مصرف کنندگان، شیر، ماست و … داشته باشند و البته گوساله های تازه به دنیا آمده ماده معمولا با غذای پروسس شده و مخصوصی تغذیه می شوند و در آینده همین فرایند برای آن ها تکرار می شود.
گاو های شیرده بوسیله تزریق هورمون های مضر و خطرناک، چندین برای حد طبیعی خود شیر می دهند و این باعث تورم و بزرگ شدن بیش از حد پستان های آن ها می شود و همان چند قدم حرکت محدود در محل حبس نیز برای آن ها مشکل و سخت خواهد شد و باعث برخورد و اسطکاک پستان ها به پا ها و حتی زمین می شود.
مرغ هایی که به واسطه دارو، دستکاری نور و … بجای 12 تخم طبیعی در سال، 300 تخم می گذارند که البته این وضعیت شدیدا منجر به تحلیل فیزیکی بدن جاندار می شود.
خرگوش ها (برای پوست)، پرندگانی همچون قو (برای پر)، روباه ها (برای پوست و دم)، تمساح ها (برای پوست)، کوسه ها (برای باله) و تقریبا تمام حیوانات برای مصارف غیر معقول و تجملاتی انسان جان می دهند. بسیاری از حیوانات دیگر از فیل ها گرفته تا گوریل ها، شیر ها و ببر های باغ وحش در اسارت بیمار می شوند، افسردگی می گیرند و تلف می شوند. (عجیب نیست؟! ما برده هوس هایمان شده ایم و آبروی زندگی را برده ایم.)
هنگام حمل و نقل
علاوه بر درصد مشخصی از گاو ها و سایر حیوانات سنگین وزن که بدلیل فشار هایی که در محل نگهداریشان به آن ها وارد شده، توان راه رفتن ندارند (حیوانات زمین گیر)، و به کمک ماشین آلات راه سازی و ساختمان سازی تا ماشین کشتارگاه جابجا می شوند، سایر حیوانات نیز در شرایط سخت و هولوکاست گونه ای به کشتار گاه ها منتقل می شوند.
پردندگان پرورشی را به شکل وحشیانه ای از سوله های پرورشی بد بو و متعفن بیرون می شکند و با سرعت و شدت بالایی داخل سبد های پلاستیکی کوچک پرت می کنند. در حین این جابجایی درصد بالایی از این پرندگان دچار شکستگی استخوان ها می شوند و حتی درصدی از آن ها در پروسه جابجایی تا کشتارگاه در داخل قفس می میرند.
در کشتار گاه
قبل از کشته شدن، حیوانات بدلیل بوی خون زیاد و شنیدن صدای جیغ همنوعانشان (حتی در کشور های مسلمان)، می ترسند و در برابر حرکت به سمت محل کشتار مقاومت می کنند که در چنین مواقعی کارگران به زور متوسل می شوند و با وارد آوردن فجیع ترین کتک ها و آسیب های فیزیکی، حیوان را مجبور به حرکت به سمت محل کشتار می کنند. ابزار هایی همچون میله های فلزی تیز، شوکر های برقی با ولتاژ بالا، انواع شلاق ها، لگد به قسمت ها حساس بدن حیوان، از جمله تجهیزات و روش هاییست که کارگران کشتارگاه ها از آن استفاده می کنند.
پس از انتقال حیوان به محل کشتار، بدلیل مشاهده اجساد مرده همنوعان، بو و رنگ خون، حیوان شدید ترین مقاومت ها را از خود نشان می دهد، اما نهایت انسان مسلح (در بهترین شرایط) در سریع ترین زمان ممکن حیوان را گیر انداخته و کار را تمام می کند. (مشخصا در این پروسه، کورتیزول (هورمون استرس) فراوانی در اندام های بدن جاندار پخش شده است که پیامد های سلامتی جدی برای مصرف کنندگان گوشت آن خواهد داشت.)
اگر بخواهیم روش پرورش یک گاو، گوسفند، مرغ، خوک و … را توسط انسان تعریف کنیم، ولی در تعریف بجای اسم عام آن حیوان، اسم یک انسان را به کار ببریم، چیزی جز شرح یک جنایت ننوشته ایم.
مثالی میزنیم و از یک اسم انسانی آشنا (اسمی غیر رایج) استفاده می کنیم.
مادر آرمیلا توسط ابزار هایی و در حالتی که از سه طرف در کنج قرار داده شده بود، باردار شد، در حین بارداری آرمیلا، مادرش در داخل یک سیلو نسبتا تاریک و بدون حق پیاده روی و تغذیه از خوراک طبیعی خود، زایمان کرد، آرمیلا پس از تولد با خوش شانسی تمام توانست از اولین شیر مادر تغذیه کند ولی پس از آن، مادرش که دیگر توان باروری مجدد مصنوعی را نداشت و بدلیل زندگی در شرایط سخت در کمتر از یک چهارم عمر طبیعی خود، دیگر نه توان باروری مجدد داشت و نه امکان شیر دوشی مقرون به صرفه ای برای صاحبان آرمیلا و مادرش فراهم می کرد؛ همانند سایر همسالانش از مادر جدا شد تا با غذای مهندسی شده تغذیه شود، تا بتواند در آینده تا زمانی که امکان بارداری دارد، به شکل مصنوعی باردار شود. مادر آرمیلا پس از بارداری نیز به جای شیردهی به گوساله تازه متولد شده خود، برای تولید کره، پنیر، بستنی و … در کارخانه ها، شیر تولید کند.
مادر در زمان این جدایی اشک می ریخت. چند روز بعد از جدایی، مادر آرمیلا که دیگر توان راه رفتن را هم نداشت و بر روی زمین افتاده بود، توسط یک ماشین از زمین برداشته شد و برای ارسال به کشتارگاه بر روی ماشین دیگری قرار داده شد. زمانی که هنگام بریدن سر مادر آرمیلا فرا رسیده بود، او از رنگ خونی دیوار ها و صدای زجه سایرین متوجه شده بود که چه اتفاقی در انتظارش است و از شدت ترس ناله سر می داد. آرمیلا و مادرش دو نمونه از بیش از 1 میلیارد گاوی بودند که در صنعت دامپروری مورد معامله قرار گرفتند و نقشی در اقتصاد و تغذیه انسان (مصرف کنندگان محصولات حیوانی) ایفا کردند.
دید ادیان، مکاتب و مذاهب به غذای حیوانی و تناقضات آن با گیاهخواری
مشخصا تمامی ادیان شناخته شده در جهان پرهیز از اذیت و آزار موجودات را امری نکوهیده و مذمت شده می دانند و ضمن اینکه تنها چند آیین و مکتب صریحتا مصرف گوشت را نهی کرده اند، سایر ادیان مهم نیز شرایط خاصی را برای تهیه و تدارک غذای حیوانی توصیه و بعضا اجبار کرده اند.
همچنین لازم به ذکر است که پیشوایان دینی بسیاری ضمن اینکه آیین آن ها مصرف غذای حیوانی را تحت شرایط و ضوابطی بلامانع اعلام کرده است، حرف هایی با مضامین سلامتی، حیوان دوستی و تفکر در روش زندگی زده اند که با درک مستقیم آن حرف ها می توان برداشت های منطقی و مفیدی را نتیجه گیری و حصول کرد که اهمیت آن ها در شکل گیری یک زیستِ سالم و پاک، غیر قابل انکار خواهد بود.
همچنین بزرگترین ادیان جهان که مسیحیت و اسلام هستند، مهربانی، محبت، شفقت، عدالت و تفکر را از مهم ترین ارکان و مفاهیم نظری خود معرفی کرده اند که با در نظر گرفتن اتفاقاتی که در صنایع مرتبط با حیوانات می افتد، پیروی از این ادیان، قطعا با ظلم آشکاری که به سایر موجودات می شود، تضاد خواهد داشت.
در ادامه تعدادی از نقل قول ها، آیات، احادیث و مستنداتی را شرح خواهیم داد که قطعا حتی برای خدا ناباوران هم می تواند یک دلیل محکم، مفید و یا جالب باشد. همچنین لازم به ذکر است که در کتاب قرآن نسبت به اوستا، تورات و انجیل، بیشترین اشارات (بیش از یکصد مورد) به خوراک گیاهی با عناوینی همچون: (تنها رزق کریم(کرامت داده شده))، رزق طَیب و طاهر (پاک) و رزق حَسَن (نیکو) اشاره شده است.
جزء سی ام سوره عبس آیات 24 تا 32 قرآن
پس آدمی به خوراک خود بنگرد. ما باران رو فرو باریدیم، باریدنی. و زمین را شکافتیم، شکافتنی. و در آن دانه ها رویانیدیم. و انگور و سبزی های خوردنی. و زیتون و نخل (خرما). و باغ های پر درخت. و میوه و علف. تا شما و چهارپایانتان بهره برید.
سوره سجده آیه 27 از قرآن
آیا نمی بینید که آب را به زمین خشک و بی گیاه روانه می سازیم تا کشتزار ها برویانیم و چهارپایان و خودشان از آن بخورند؟ چرا نمی بینید؟
سوره بقره، آیه 22
آن خداوندی که زمین را چون فراشی بگسترد، و آسمان را چون بنایی بیفراشت، از آسمان آبی فرستاد، و بدان آب برای روزی شما از زمین هرگونه میوه ای برویانید.
جزء چهاردهم سوره نحل آیه 67 قرآن
و از میوه های نخل ها (خرما) و انگور ها، شرابی نشاط آور و رزقی نیکو به دست می آورید، و خردمندان را در این عبرتیست.
سوره بقره آیه 26 از قرآن
در کتاب قرآن پیامبران از خداوند تقاضای رزق و خوراک گیاهی نموده اند اما گوشت و غذای حیوانی را به عنوان غذا و روزی طلب نکرده اند.
“و ابراهیم گفت: ای پروردگار من، این شهر را جای امنی گردان، و از مردمانش آنان را که به خدا و روز قیامت ایمان دارند، از هر میوه روزی ساز.”
سوره ابراهیم آیه 24 از قرآن
آیا ندیده ای که خدا چگونه مَثَل زد؟ سخن پاک (طیب)، همچون درختی پاک (طیب) است که ریشه اش در زمین استوار و شاخه هایش در آسمان است. به فرمان خدا هر زمان میوه خود را می دهد. خدا برای مردم مَثَل ها می آورد، باشد که پند گیرند.
سوره ابراهیم آیه 32 از قرآن
خداست که آسمان ها و زمین را آفرید و از آسمان باران نازل کرد و بدان باران برای روزی شما میوه ها رویانید.
در قرآن (سوره مائده آیه 88)، خداوند گفته اند: “و از آنچه خداوند روزی شما گردانیده است، حلال و پاکیزه (اش) را بخورید” و با در نظر گرفتن اینکه غذای حیوانی علیرغم اینکه حلال تلقی شده است، اما هیچگاه غذای پیشنهادی نبوده است، می توان چنین برداشت کرد که اولویت غذای گیاهی و و شمارش آن در دسته بندی غذای پاکیزه، بالاتر است. همچنین خداوند در آیات هفتم سوره شُعَرا گفته اند: “آیا به زمین ننگریسته اند که چقدر از هرگونه گیاهان کرامت داده شده در آن رویانیده ایم؟”
همچنین در مورد رزق کریم خداوند در آیه چهارم سوره اَنفال، آن را برای مومنان حقیقی در نظر گرفته است. “اینان مومنان حقیقی هستند، در نزد پروردگارشان صاحب درجاتند و به آن ها رزق کریم داده شده است.”
باید توجه داشت که موقعیت جغرافیایی محل نزول قرآن یک صحرای خشک و سوزان بوده است که طبیعتا باغداری و دسترسی به انواع مواد غذایی گیاهی (با تنوع بالا) وجود نداشته است. بنابراین جای تعجب نیست که چرا در این کتاب مصرف غذایی که آغشته به خون است حلال تلقی شده است. اما این حقیقت را نیز باید در نظر گرفت که حلال همیشه به معنای انتخاب اصلح نبوده است و به عنوان مثال قتل حلال (قتلی که در آن اولیای دم در ازای خون نزدیکانشان، قاتل را می کشند.) نیز یک قتل حلال است اما همچنان توصیه و پیشنهاد بر بخشش و شفقت بوده و هست.
بنابراین در شرایط سختی که غذای گیاهی را نمی توان به آسانی بدست آورد و شرایط حمل و نقل و تکنولوژی به گونه ای نیست که تازه ترین میوه ها را بتوان به بد آب و هوا ترین و خشک ترین محل ها و در سریع ترین زمان ممکن منتقل کرد، طبیعتا خوراک حیوانی علیرغم مضراتش، می تواند مجاز باشد. ضمن اینکه در قرآن 10 آیه در مورد گوشت وجود دارد که جنبه تشویق ندارد و مانند غذا های گیاهی، به عنوان خوراک طَیب، کریم و حَسَن هم تلقی نشده است و صرفا بیان قواعدی برای حلال شدن آن بوده است و همچنین در صورت دسترسی نداشتن به خوراک پاک و کرامت داده شده و تحت شرایطی همچون سیری و سیرابی حیوان، متوجه نشدن حیوان به نیت شخص کشنده، مهربانی با حیوان، ذکر نام خدا در هنگام کشتن و … حلال می باشد. همچنین با وجود شرایط گفته شده تاکید بر عدم زیاده روی و اصطلاحاً (از حد گذشتن) نیز از دیگر توصیه های قرآنی می باشد.
در واقع اگر برای یک مسلمان مهم باشد که در هنگام ذبح حیوانی که گوشتش را می خورد تمام این شرایط رعایت شده باشد، پیشنهاد می کنیم به عنوان بازدید کننده از کشتار گاه ها بازدید کند.
ضمن اینکه بسیاری از غذا های وارداتی برای دام،مکمل ها و … پاک بودن و یا ناپاک بودنشان بصورت شفاف توسط سازنده این محصولات مشخص نیست. در واقع در روش پرورش صنعتی دام، مواد غذایی و تقویتی دام ممکن است از منابع ناپاک تهیه شده باشد، که طبیعتا در این صورت گوشت حیوان حلال گوشت هم مشکل خواهد داشت.
در قرآن از عسل به عنوان ماده ای شفا بخش یاد شده و خوردن آن توصیه شده است:(سوره نَحل آیه 69)”از بطن (شکم) آن (زنبور) شهدی به رنگ های گوناگون بیرون می آید که شفای مردم در آن است.” (البته به نظر من (نویسنده این نوشتار) عسلی که به روش صنعتی و با ظلم آشکار و شکنجه و آزار زنبور عسل و با کشتن این موجود شگفت انگیز و بی تفاوتی نسبت به ارزش این مخلوق و به عبارتی با هتک حرمت به طبیعت این جاندار حاصل شود، نمی تواند عسلی باشد که قرآن از آن به عنوان دارو یاد می کند. ضمن اینکه از آن به عنوان دارو یاد کرده است، نه غذا. در واقع این اشاره (دارو بودن) می تواند بیان گر این باشد که زنبور از عسل به عنوان ذخیره غذایی خود، استفاده می کند و مصرف بی رویه آن به عنوان غذا توسط انسان (حتی عسل طبیعی که در تولید آن ظلمی به زنبور نشده است) می تواند مشکلاتی برای این موجود ایجاد نماید.) دقت داشته باشید که در بخش های مختلف قرآن، بار ها به تفکر و تعقل توصیه شده است.
قربانی کردن
متاسفانه وقتی حرف از گیاهخواری (از منظر حیوان اندیشی) در اسلام زده می شود، توجه عمومی به این سمت می رود که بدلیل وجود اصل قربانی کردن، اسلام گیاهخواری را تایید نکرده است و مشخصا آن را رد کرده است. اما باید در نظر داشت که حضرت ابراهیم با کاری که کردند، از وابستگی عمیق خود به تک فرزندشان در برابر دستور خداوند رها شدند. در واقع اگر با چشم دل نگاه کنیم، ایشان سر یک گوسفند را نبریدند، حضرت ابراهیم سر نفس خود را بریدند. (از آنجاییکه از دید دین اسلام بزرگترین جهاد در راه خدا جهاد و مبارزه با نفس عنوان شده است. (جهاد اکبر)) پس بیایید قبل از اینکه سر یک حیوان را ببریم، به روش ابراهیم سر نفس خودمان را ببریم و اگر موفق شدیم، سپس قربانی کنیم و شاید اینکار با دروغ نگفتن، غرور نورزیدن، ظلم نکردن، ناراحت نکردن و … امری شبیه تر به روش ابراهیم (دوست خدا) باشد. (جالب نیست که در سوره ابراهیم قرآن به کرّات به روزی از خاک بر آمده برای انسان اشاره شده است؟)
ضمن اینکه سنت قربانی کردن حجاج نیز بدلیل اطعام مساکین (سیر کردن نیازمندان) بوده است و در شرایطی که قربانی کردن عموما به منظور اطعام افراد عادی و حتی ثروتمند انجام می شود، دیگر این کار نمی تواند سنخیتی با سنت قدیمی این امر داشته باشد. در واقع اگر حقیقتا هدف اطعام مساکین باشد، در قرن 21 با غذای گیاهی ضمن اینکه مستمندان بیشتری را برای مدت طولانی تر می توان اطعام نمود، می توان به توصیه های قرآنی (در مورد غذا و روزی پاک و کریم) نیز توجه بیشتری داشت و مهم تر از همه توصیه های مهم قرآن در رابطه با تفکر و تعقل را نیز مد نظر قرار داد.
سوره اَنعام آیه 116 قرآن
اگر از اکثریت مردم زمین پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه سازند، چون آن ها از ظن و گمان پیروی می کنند و جز به دروغ سخن نمی گویند. (اهمیت این آیه که شاید ظاهرا ارتباطی با تغذیه نداشته باشد، در آن جا خود را نشان می دهد که پی می بریم قوت غالب پیامبران، انسان ها وارسته، امامان، عرفا و قدیسان که همگی از اقلیت جوامع خود بوده اند، غذایی با حداقل های حیوانی بوده است و ساده زیستی (غذای سبک گیاهی) یک وجه اشتراک در بین آنان بوده است.)
پیامبر اسلام فرموده اند:
“معده، خانه هر دردی و پرهیز، پایه هر درمانی است، پس چیزی بخور که با تو سازگار باشد.” («مفاتیح الحیات، صفحه 97- کنزالعمال،ج10،ص38- طب النبی،صفحه 19»)
البته باید توجه داشت روایات دیگری از پیامبر گرامی اسلام و امامان در مورد لزوم مصرف گوشت و به طور کل فواید پروتئین حیوانی وجود دارد که تمامی این روایات در زمانی گفته شده اند که کوچکترین نشانه ای از دامداری صنعتی وجود نداشت، پستان هیچ گاوی با هورمون ها و دارو ها چندین برابر شیر نمی داد، زمانی که هیچ حیوان حلال گوشتی در شرایط سخت و ظالمانه پرورش پیدا نمی کرد و با روش های صنعتی که قطعا با روش های اسلامی تناقضات آشکار دارد، کشته نمی شد، زمانی که غذای حیوان حلال گوشت، بدون شک پاک بود، زمانی که در منطقه جغرافیایی ظهور اسلام، دسترسی به باغ های میوه و انواع گیاهان خوردنی وجود نداشت، زمانی که با کامیون جوجه های یک روزه نامناسب برای پرورش صنعتی را برای زنده به گور کردن داخل گودال نمی ریختند، زمانی که حیوانات پرورشی به زور آنتی بیوتیک ها و هورمون ها زنده نمی ماندند، زمانی که گوساله را برای گرفتن شیر مادر، از گاو مادر به زور جدا نمی کردند، زمانی که کره زمین بدلایلی همچون گرمایش جهانی، با علائم شروع یک انقراض دسته جمعی انسان را تهدید نمی کرد، زمانی که گوشت صنعتی بدلیل قیمت پایین، تهدیدی برای سلامتی بشر نبود، زمانی که مرغ ها سالانه حدود 12 تخم می گذاشتند (نه به زور دارو و دستکاری 300 تخم) و زمانی که …
علی (ع) (امام اول شیعیان) و توصیه ایشان به پرهیز از مصرف گوشت
شرحی را که در ادامه عنوان می کنیم، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه از عبدالله بن ابی رافع آورده است که در آن سیره و روش زندگی علی (ع) نقل شده است. همچنین لازم به ذکر است که این قسمت از وبسایت islamquest.net برداشت شده است و طبق نوشته این وبسایت: “اگر چه این حدیث در شرح نهج البلاغه و بعد از آن توسط علامه مجلسی در بحار الانوار بدون سند و مرسل آمده است، اما با توجه به اوصاف امام علی(ع) چنین روایتی مورد پذیرش است.”
“هرگاه میخواست خورشتی به غذایش اضافه کند سرکه و یا نمک اضافه میکرد و اگر میخواست بیشتر از آن اضافه کند مقداری از محصولات کشاورزی بر غذایش میافزود و در موارد اندکی نیز مقداری شیر شتر مینوشید اما به ندرت گوشت میخورد و میفرمود: شکمهایتان را گورستان حیوانات قرار ندهید! با همه این اوصاف از نیرومندترین مردان و قوی پنجهترین آنان بود… .”
لازم به ذکر است شخصی که با برنامه روزانه و یا هفتگی و طبق عادت، بصورت مداوم گوشت جانوران را تغذیه می کند، قطعا گورستانی از حیوانات را در بدن خود ساخته است.(چنین شخصی در طول عمر خود چند حیوان را می کشد و می خورد؟)
امام جعفر صادق (ع) و گیاهخواری
در کتاب مغز متفکر جهان شیعه، فصلی با عنوان (جعفر صادق (ع) در خصوص مرگ چه گفت؟) (صفحات (394 تا 398)) از ایشان بدین شکل نقل سخن شده است:
ابوشاکر پرسید مرگ مفاجات چیست؟ ایشان جواب داد: “مرگیست که غیر منتظره می باشد و شخصی که در ظاهر سالم و در باطن بیمار است، ناگهان به حال اغما در می آید و می میرد. ولی بدان که سه گونه مرگ مفاجات وجود دارد؛ یکی ناشی از مغز و دیگری ناشی از قلب و سومی ناشی از خون.”
ابوشاکر پرسید چه می شود که مغز و قلب و خون ما، یک مرتبه ما را به هلاکت می رساند؟ ایشان پاسخ داد:”هر نوع فجاء در مرحله آخر، ناشی از غلظت خون است، و غلظت خون هم ناشی از خوردن گوشت زیاد و سایر اغذیه قوت دار می باشد که در خوردن آن ها افراط نمایند. و بعد از اینکه خون غلیظ شد، عوارض فجاء در مغز یا لب و یا خود خون بوجود می آید و انسان را به هلاکت می رساند.
در بین قبایل عرب که در صحرا زندگی میکنند دیده نشده که کسی بر اثر فجاء بمیرد؛ برای اینکه مردم صحرا نشین عربستان، گوشت و سایر غذا های قوت دار را به مقدار کم میخورند و بعضی از قبایل گوشت نمیخورند مگر سالی یک مرتبه که برای خوردن گوشت به مکه میروند تا از گوسفندانی که هنگام حج در آنجا ذبح میشود و کسی توجه به آنها ندارد استفاده کنند.
تو ای ابو شاکر در مدینه چند نفر را میشناسی که عمر آن به صد سالگی رسیده باشد؟ ابوشاکر جواب داد: کسی را نمیشناسم که صد ساله باشد. جعفر صادق گفت: در همین شهر زمانی که مردم در خوردن گوشت و سایر غذاهای مقوی افراط نمی کردند، مردان و زنان ۱۰۰ ساله وجود داشتند و آنچه عمر سکنه این شهر را کوتاه کرد افراط در خوردن اغذیه مقوی است.
غلظت خون در بعضی اشخاص سبب فجاء می شود و در اکثر اشخاص سبب پیری زودرس می گردد و آن ها را قبل از آن که عمر طبیعیشان به پایان برسد، میمیراند. آن کس که با خوردن گوشت و سایر اغذیه قوت دار، به مقدار زیاد خون خود را غلیظ می نماید، زمینه خودکشی را فراهم می کند؛ چون غلظت خون سبب فجاء خواهد شد و اگر سبب آن عارضه نشود، عوارض دیگری ایجاد می نماید. لذا پرخوری و به خصوص خوردن گوشت و اغذیه قوت دار دیگر به مقدار زیاد خودکشی است.”
حلال، مکروه یا حرام
این مسئله که اگر حیوان حلال گوشتی تحت شرایطی که به شکل واضح مصداق ظلم و شکنجه باشد و به شکل فاحشی مغایر با طبیعت و غریزه آن حیوان باشد، به دنیا بیاید، پرورش پیدا کند و کشته شود، حلال است، مکروه است و یا حرام است، بحثیست که از سواد دینی نویسنده این سطور بزرگتر است. اما نظر شخصی من به شرح زیر است:
از دید من خالق بدلیلی شرایط زندگی طبیعی یک موجود را به شکل خاصی طراحی کرده است و اگر مخلوقی که برتری هایی دارد و عنوان شریف را بصورت غیر مستقیم از خالق گرفته است، بواسطه برتری هایش اقدام به ظلم کند و حدود را رعایت نکند و تلاش کند تا با ظلم منافعی (هر چند در باطن مضر) برای خود بسازد، این اقدامات او در خلافِ جهت راه شرافت می باشد.
(همچنین اگر قرار باشد حکم فقهی ای در این مورد صادر شود، علاوه بر موارد بالا، مشخصا نیاز است تا در مورد بخش اعظمی از غذای وارداتی برای پرورش حیوانات در مرغداری ها و گاوداری های صنعتی نیز پژوهشی صورت بگیرد. بدلیل زمان مورد نیاز برای حلال شدن گوشت موجودی که تغذیه ناپاک داشته است، نیاز است مشخص شود در غذا و مواد تقویتی وارداتی آیا از متریال حرام (استخوان و بقایای خوک و …) استفاده شده است یا خیر؟)(طرح پرسش و مسئله در چنین مسائلی همگی از دلایلی هستند که می توانند منجر به نکته سنجی بیشتر اهل علم در رابطه با غذای پاک و حلال شوند.)
جلالالدین محمد بلخی (مولانا، مولوی، رومی)
مولوی که یکی از شاعران بزرگ جهان اسلام می باشد، در دفتر دوم مثنوی (حسد کردن حشم بر غلام خاص) شعری دارد که چند بیت از آن ارتباط جالبی با مفاهیم مرتبط با گیاهخواری دارد.
قوت اصلی بشر نور خداست *** قوت حیوانی مرورا ناسزاست
قوت اصلی را فرامش کرده است *** روی در قوت مرض آورده است
نوش را بگذاشته سم خورده است *** قوت علت را چو چربش کرده است
همچنین توضیحات جالبی در این صفحه از وبسایت Vegans.ir در مورد گیاهخواری در اسلام نوشته شده است که مطالعه آن خارج از فایده نخواهد بود.
تورات
بخش اول پیدایش آیه 29 و 30
“تمام گیاهان دانه دار و میوه های درختان را برای خوراک شما (انسان ها) دادم و همه علف های سبز را به حیوانات و پرندگان و خزندگان بخشیدم.”
بخش پنجم تثنیه آیات 13، 14 و 15
اگر شما تمام فرامین او (خداوند) را که من به شما می دهم با دقت اطاعت کنید و اگر خداوند، خدایتان را با تمامی دل و جان دوست داشته باشید و او را پرستش کنید، آنوقت او باز هم باران را به موقع خواهد فرستاد، تا غله، شراب تازه و روغن زیتون فراوان داشته باشید. او به شما مراتع سرسبز برای چریدن گله هایتان خواهد داد و خود نیز غذای کافی خواهید داشت که بخورید و سیر شوید.
بخش نوزدهم مزامیر آیات 13، 14 و 15
از آسمان بر کوه ها باران می بارانی و زمین از نعمت های گوناگون تو پُر می شود. علف های سبز را برای خوراک حیوانات می رویانی و درختان میوه دار، سبزیجات و غلات را برای استفاده انسان از زمین می رویانی تا انسان بتواند شراب و روغن و نان برای خود تهیه کند و شاد و نیرومند باشد.
گیاهخواری و مسیحیت
ظاهراً در انجیل ها، اشارات بسیار کمتر و غیر مستقیمی (نسبت به قرآن و تورات) به گیاهخواری شده است، اما همچنان توصیه به شفقت و ظلم نکردن از اصلی ترین پند ها بوده است (بطوریکه تصویر بره ای در آغوش عیسی (ع) همچون یک نماد بر اصل مهربانی تلقی می شود). شخصیت های مهمی همچون: تیتوس فلاویوس کلمنت (Titus Flavius Clemens)، ایشان یکی از اولین پدران کلیسا محسوب می شد و اسقف اعظم کلیسای بزرگ اسکندریه و معلم اوریژن بود، وی از مروّجین گیاهخواری بود، همچنین اولین کسی بود که ادعا کرد رسولان مسیحیت مانند پتروس مقدس (Saint Peter)، متی مقدس (Saint Matthew) و جِیمزِ عادل (James the Just)، همگی گیاهخوار بوده اند. همچنین ترتولیان (Tertullian)، وی اولین نویسنده مسیحی بود، همچنین اوریژن (Origen)، ایشان یکی از نویسندگان و مفسرین بزرگ تاریخ مسیحیت می باشند که شاگرد کلمِنت اسکندریه بوده است.
اوستا و زرتشت
زرتشت پیامبری گیاهخوار بود. همچنین در اوستا به کرات (7 بند) اشاره به خوراک گیاهی به خصوص غلات و گندم شده است و توصیه های بسیار به کاشتن درختان میوه شده است و مانند کتب سایر ادیان هیچگاه توصیه ای به کشتن جانداران و مخلوقات دیگر برای خوراک نشده است.
فَرگَرد سوم، بخش یکم، بند 4: ای دادار جهانِ اَستومند! ای اَشَوَن! کجاست سومین جایی که زمین در آن جا بیشتر از همه جا شادکام شود؟اهورامزدا پاسخ داد: ای سَپیتمان زرتشت! چنین جایی، آنجاست که اَشَوَنی هر چه بیشتر گندم و گیاه و درختان میوه بکارد؛ جایی که چنین کسی زمین ها خشک را آبیاری و زمین های تر را زِه کشی کند.
((سپیتمان=دارنده منش پاک و روشن)، (اَشَوَن=پیرو راستی و حق)، (دادار جهان اَستومَند = آفریدگار جهان مادی))
ادیان دیگر و گیاهخواری
در بین ادیان دیگر و مکاتب دیگری همچون: هندوایسم، وِدانتیسم، لاماایسم، تائوایسم و بودیسم که سابقه پیدایش و گسترش آن ها مربوط به پیش از پیدایش ادیان ابراهیمی می باشد، لزوم گرویدن به گیاهخواری و عدم مصرف محصولات مرتبط با خشونت با حیوانات یک اصل مشترک و نانوشته بوده است.
گوتاما بودا (قدیس قرن ششم قبل از میلاد) گفته است: گیاهخواری، گام نهادن در مسیریست که به وارهیدگی کامل منتهی می شود.
آشوکا مایور (راهب بودایی قرن سوم قبل از میلاد) گفته است: چهارپایان، پرندگان و جانداران دیگر، مردمانی دیگرند و همچون شما حق زیستن دارند، آن ها خریدنی، فروختنی و یا خوردنی نیستند.
دیدگاه فلاسفه و نگاه منطقی به گیاهخواری
همانطور که قبلا اشاره کردیم، سالانه بیش از 92 میلیارد حیوان خشکی زی، بعلاوه آبزیان (روزانه 2.7 الی 7.67 میلیارد) توسط بشر به منظور تولید غذا و به شکل صنعتی (و به میزان کمی غیر صنعتی) پرورش یافته و کشته می شوند.
علاوه بر اینکه پرورش این جمعیت از حیوانات نیاز به منابع غذا و آب بسیار زیادی دارد (و این در حالی اتفاق می افتد که همچنان بیش از یک میلیارد انسان گرسنه بر روی کره زمین زندگی می کنند و در حدود بیش از 1.2 میلیارد انسان نیز به آب پاک دسترسی ندارند.) از دید فلسفی و با رجوع به مفهوم اخلاق می توان چرا های بسیاری برای لزوم تغییر اساسی در رژیم غذایی بشر را درک کرد.
به نظر من با توجه به اینکه علم فلسفه بیش از اینکه به باید ها بپردازد، همیشه توسط فیلسوفان به “چرا ها” پرداخته است، شاید بتوان تمام محتوای این صفحه را در جهت پیشبرد یک بحث فلسفی مورد استفاده قرار داد.
(البته به نظر می رسد که در آینده نزدیک، بر اساس شواهد موجود (تحقیقات محیط زیستی انجام شده)؛ تصمیم اینکه سبد غذایی انسان اصلاح شود (به عنوان تصمیم و قوانین دولت ها و حکومت ها)، یک اتفاق اجتناب ناپذیر و جبری باشد.)
در تایید گیاهخواری از دید فلسفی علاوه بر اینکه می توان به جنبه های سلامت اندیشی، زیست بوم اندیشی، حیوان اندیشی (اخلاق)، دلایل فیزیولوژیک و … اشاره کرد، همچنین می توان به گفته های فیلسوفان بزرگی همچون فیثاغورس، نیچه و … اشاراتی داشت. همچنین گیاهخوار بودن فیلسوفان دیگر (نام هایشان در بخش مشاهیر گیاهخوار هست.) نیز می تواند تلنگری برای دوست داران فلسفه باشد تا تفکری نتیجه بخش در این باره داشته باشند.
فریدریش نیچه (Friedrich Nietzsche) ( فیلسوف، ادیب، شاعر، منتقد فرهنگی، جامعهشناس، آهنگساز، استاد زبانهای لاتین و یونانی و فیلولوژیست کلاسیک آلمانی) گفته است: گیاهخواری به دلیل پرهیزکاری، از تمام روش های اخلاقی دیگر، بیشتر به بشر خدمت کرده است.
فیثاغورس (Pythagoras) (فیلسوف، ریاضی دان و عارف قرن ششم قبل از میلاد) گفته است: آنکه بذر کشتن و رنج می کارد، هرگز شادی و عشق درو نمی کند. مادامی که انسان ها بی رحمانه موجودات رده پایین تر خود را می کشند و می خورند، به سلامتی و صلح دست نخواهند یافت.
پلوتارک (Plutarch) (فیلسوف، کشیش، مورخ، زندگینامه نویس، مقاله نویس، و دادرس یونانی) گفته است: انسان منقار تیز، چنگال تیز و دندان تیز ندارد. بر خلاف آن، صافی دندان ها، ظرفیت کم دهان، زبان نرم و طبیعت کند دستگاه گوارش، قطعا او را از خوردن گوشت منع می کند.
امپدوکلس (Empedocles) فیلسوف یونانی می گوید: آیا نمی خواهید به این کشتار لعنتی خاتمه دهید؟! آیا نمی بینید که با بی توجهی تمام، نسبت به روح زندگی، خودتان را از بین می برید؟
جالب است بدانید که سقراط (Socrates) و شاگرد معروفش افلاطون (Plato) از مروجین گیاهخواری بوده اند، افلاطون شهر ایده آل را شهری می دانست که مردمش گیاهخوار باشند.
همچنین دور از موضوع نیست که در مسیر درک فلسفی دلایل لزوم پیوستن به گیاهخواری و توجه به مستندات، به سخنان شارل ریشه (برنده نوبل فیزیولوژی) اشاره ای داشته باشیم.
زنجیره غذایی (جانوران حیوانات را می خورند و ما جانوران را !!!!!)
بسیاری پس از شنیدن تعریف گیاهخواری مدعی می شوند که این زنجیره غذایی است و همانطور که در طبیعت بسیاری از جانوران، شکارِ بسیاری دیگر می شوند، انسان نیز حق دارد سهم خود را از این زنجیره بهره برداری کند.
اگرچه این حرف ظاهرا منطقی است و زنجیره غذایی کمک می کند تا تعادل پایدار در یک اکوسیستم باقی بماند، اما در عین حال برداشت های غلط و بدون پشتوانه ای از آن اتخاذ می شود.
در واقع در طبیعت زنجیره غذایی بر اساس امکانات طبیعی جانوران مفهوم اصلی خود را پیدا می کند و از این نظر همانطور که در بخش سلامت اندیشی، بشکل تقریبا کاملی امکانات فیزیولوژیک انسان را بررسی کردیم و همچنین با توجه به نتایج پژوهش های محققانی برجسته ای همچون پروفسور والتر ویلت (Walter Willett)؛ بدن انسانی تقریبا هیچ ارتباط بدون ضرر و بهینه ای با غذای جانوری ندارد.
جانوران شکارچی ضمن برخورداری از ابزار طبیعی خود، چاره ای جز شکار ندارند و به بیانی مجبور به شکار هستند و بدین شکل در زنجیره غذایی یک اکوسیستم جای می گیرند.
ولی انسان علاوه بر اینکه مجبور به خوردن (چه برسد به شکار) بدن سایر جانداران نیست، بلکه این کار را می کند، چون در حال حاضر می تواند اینکار را بکند …
(We Kill Them Because We Can, Not Because We need)
در یک زنجیره غذایی طبیعی خبری از دامداری های صنعتی، آمپول های آنتی بیوتیک، هورمون های تزریقی و مصنوعی، روشن و خاموش کردن های مکرر چراغ ها، زنجیر، قفس، تغییرات و دستکاری های ژنتیکی و سیلو های تاریک نیست، در واقع در یک زنجیره غذایی واقعی، شکار و شکارچی تا قبل از مواجه شدن با یکدیگر، زیست طبیعی خود را ادامه می دهند.
در یک زنجیره غذایی، واقعا به شکارچیانی نیاز هست تا رده های ضعیف تر را در شرایط طبیعی شکار و یا جمعاوری کنند تا نهایتاً این کار منجر به تعادل محیط شود، اما در زنجیره غذایی ای که در حال حاضر انسان خود را در آن فشار داده است، او تعادل جمعیتی سایر موجودات را بر هم می زند تا غذایی را بخورد که نتنها به آن نیاز ندارد، بلکه علاوه بر کل اکوسیستم، خودش را نیز به نابودی می کشاند.
چه شد که پروتئین مهم قلمداد شد؟
کلمه پروتئین از واژه لغوی پروتئوس (چیزی که دارای درجه بالایی از اهمیت است) گرفته شده است. در سال 1839 میلادی یک بیوشیمیست هلندی به نام ژرالدو مالدِر (Gerardus Johannes Mulder) موفق شد ساختار مولوکولی پروتئین را کشف کند و به دلیل برداشت عمومی غلط افراد از اهمیت لزوم استفاده از این ماده در غذای روزانه (به شکل افراطی)، این باور شکل گرفت که این ماده بسیار مهم است و برای بدست آوردن آن باید پروتئین خورد. (این در حالی بود که مالدر خود اذعان کرده بود که جانداران در طبیعت برای تولید پروتئین، عموما غذای گیاهی می خورند.)
در واقع عظیم الجثه ترین جانداران و موجودات کره زمین (فیل، زرافه، گاومیش، اسب آبی، گاو، گوریل) گیاه خوار هستند و این باور که برای ایجاد یک جثه تنومند نیاز به پروتئین می باشد یک تصور غلط بوده است و این مهم در بین ورزشکاران پرورش اندام گیاهخوار که در بخش ورزش و گیاهخواری همین مقاله تعدادی از آن ها را معرفی کردیم نیز قابل مشاهده است.
همانطور که در فصل اول اشاره ای به وضعیت و میزان پروتئین موجود در شیر مادر (در انسان) کردیم و مشخص شد که تنها 1 درصد از محتویات شیر مادر پروتئین است، می توان چنین برداشت کرد که انسان در دوره ای از زندگی خود که بیشترین میزان رشدش در آن دوره می باشد، کمترین میزان پروتئین را از غذای خود دریافت می کند و روند رشدش نیز همچنان متناسب و طبیعی پیش می رود.
اگر کمی در این موضوع دقت کنیم، متوجه می شویم که پدربزرگ و مادربزرگ ها و همچنین پدر و مادر های ما، با اینکه همیشه توصیه می کردند که گوشت، تخم مرغ و شیر بخورید و اینگونه غذا ها را به عنوان غذای اصلی قلمداد می کردند، دلیل علمی و منطقی ای نداشتند و صرفا حرف های والدین خود و عرف جا افتاده در اجتماع را تکرار می کردند.
حتی امروزه نیز بخش زیادی از جامعه علمی، از مخالفان گیاهخواری انسان هستند. شخصا چندین بار تلاش کردم با چندین نمونه از متخصصین تغذیه فارسی زبان صحبت کنم و دلیل مخالفت آن ها با با نتایج پژوهش های معتبر و شناخته شده تاریخ تغذیه و پزشکی را جویا شوم، اما متاسفانه پس از طرح پرسش موفق به دریافت پاسخ نشدم. (حتی برای یکی از آن ها کتاب پژوهش چین را ارسال کردم اما پاسخ و یا حتی بازخوردی دریافت نکردم.)
البته با دانستن اینکه صنایع (صنایع دارو و غذا که به هم وابسته هستند) از نظر اقتصادی دستان باز و فراخی دارند و براحتی با صرف مبالغ کلان، در حد اعمال نفوذ در قانون گذاری و یا تعیین سر فصل ها و محتوای آموزشی کتب پزشکی و کتاب های دانشگاهی تغذیه و البته سرمایه گذاری های کلان در بخش رسانه و تبلیغات، کار خود را پیش می برند، بهتر می توان درک کرد که چرا در عصری که بشر موفق شده پا بر روی سیارات دیگر بگذارد، همچنان بایستی دغدغه مصرف داروی فشار خون، سرطان و سایر بیماری ها را داشته باشد و بابت غذایی هزینه بپردازد که در نتیجه خوردن آن مجبور شود دارو هایی را نیز بخرد.
پروفسور کولین کمپبل در این باره می گوید: “این فرضیه که گوشت ماده اصلی غذایی است، تقریبا بیش از هر کشف دیگری، به درک کلی ما از توانایی تغذیه در ایجاد سلامتی و جلوگیری از بیماری، صدمه وارد کرده است.”
شکارچی یا لاشه خوار
دو دسته اصلی در بین موجودات گوشتخوار وجود دارد: جانوران شکارچی و جانوران لاشه خوار.
با فرض اینکه انسان در صورت دسترسی به غذای گیاهی آماده و بدون ریسک جدی در تامین آن، باز هم تمایلی به خوردن گوشت (خام یا پخته) داشته باشد و به عنوان انسان پس از عصر یخبندان که به انسان شکارچی گرد آورنده معروف می باشد، قصد تهیه از این خوراک را داشته باشد و برای تهیه آن حاضر به پرداخت بها و قبول ریسک خطر های شکار را نیز داشته باشد و آن فعالیت بدنی نسبتا سنگین نسل شکارچی خود را نیز قبول کند، باز هم نمی توان او را با بشر قرن 21 که معمولا پشت میز کامپیوتر و یا فرمان اتومبیل می نشیند و گوشت پر از هورمون، آنتی بیوتیک، آمین های هتروسایکلیک، بنزوپیرین، متیل کلانترین، آکریلامید و … را صرفا برای مزه و بصورت لاشه تهیه می کند مقایسه کرد.
جانوران شکارچی مانند شیر و گرگ برای بدست آوردن غذای طبیعی خود، خودشان دست بکار می شوند. حتی دسته بندی جانوران لاشه خوار نیز بر بالین لاشه حاضر شده و گاها برای بهره مندی از آن تلاش فیزیکی و جنگی می کنند. گویا تنها انسان است که به واسطه ابزار های دست ساز و قوای تفکر خود، امکان های مضر و خطرناکی همچون گاز های گلخانه ای و جنگ های جهانی و هسته ای را ممکن و حتی بدیهی می کند. گویا بشر دسته بندی متفاوت تر از دسته بندی جانوران لاشه خوار و یا گوشت خوار را برای خود ایجاد کرده است.
شاید بتوان گفت که اگر قرار بود انسان ها غذای گوشتی خود را مشخصاً خودشان بکشند و این کار به کشتارگاه ها واگذار نمی شد، افراد بسیار کمتری این کار را می کردند و دلیل آن هم مشخص است، خونریزی با روان حساس اغلب انسان ها (بجز برخی سیاستمداران و سرمایه داران) سازگاری ندارد. شاید اگر برای تهیه شیر گاو، شما مجبور می شدید مانع از خوردن آن شیر توسط گوساله شوید و وضعیت صف شیر دوشی به گونه ای بود که پس از دوشیدن شما نوبت نفر بعدی باشد تا مانع گوساله شود، شرایط کمی متفاوت تر می بود.
همچنین اگر به سفارش خرید یک قصاب به کشتارگاه توجه کنید متوجه می شوید که او دقیقاً از کلمه لاشه برای تعیین تعداد حیوان مورد نظر استفاده می کند. (مثلا 3 تا لاشه گوسفند، 6 تا لاشه گاو و …) بنابراین با اندکی تفکر، شاید این مسئله که شما در حال لاشه خواری هستید، کمی مزه آن غذا را برای شما تغییر دهد و البته این حقیقت که امکانات فیزیولوژیک شما برای شکار و یا لاشه خواری مناسب نمی باشد نیز می تواند در جهت ترک این عادت تغذیه موثر باشد.
گیاه هم جان دارد و درد می کشد…!!!
ضمن اینکه پیشنهاد میکنم در این مورد این صفحه را مطالعه نمایید، باید اذعان داشت که این حرف در جواب دلایل حیوان اندیشی گیاهخواری (بر مبنای رنج کشیدن حیوان در قبل و حین کشتار) که مخالفان گیاهخواری (مخالفانِ معتقد به درد کشیدن گیاهان) معمولا آن را بیان می کنند، بیان می شود.
تنها تعداد بسیار کمی از گیاهان که مصرف خوراکی هم ندارند، علائمی که بیشتر به واکنش اتوماتیک شبیه است تا درد را داشته اند، که آن علائم نیز بدلیل عدم کفایت و عدم قطعیت، منجر به اثبات این مسئله که گیاهان نیز درد را تحمل می کنند نشده است.
همچنین گیاهان فاقد مغز و طبیعتا سیستم عصبی مرکزی می باشند که دلیل اصلی بروز احساساتی همچون درد می باشد. همچنین از منظر گیاهخواری، انسان هیچگاه یک درخت میوه و یا یک بوته گوجه فرنگی را نمی خورد، بلکه میوه آن را می خورد که مشخصا این مسئله علاوه بر اینکه سنگینی درخت و بوته را کم می کند، همچنین آسیبی به آن وارد نمی کند. اما با این حال این سناریو را بررسی خواهیم کرد.
با فرض بر اینکه گیاهان احساسی مشابه درد را درک کنند، آیا با این پیشفرض، منطقی است که شما حیوانات را با گیاهان تغذیه کنید و سپس حیوانات که آشکارا علائم درد را نشان می دهند، برای غذا، پوست، پَر، باله (کوسه)، بکشید و مصرف کنید؟ آیا با این کار دردی چند برابر را ایجاد نکرده اید؟ آیا بهتر نیست فقط به درد گیاهان راضی باشید تا به درد گیاهان و جانوران؟
جنبه تاریخی گیاهخواری (چه شد که پروتئین حیوانی در غذای بشر جای گرفت و چگونه غذای حیوانی توسط علم رسمی شد.)
بر اساس منابع اثبات نشده، گفته می شود پس از شروع آخرین عصر یخبندان که پوشش گیاهی کره زمین به شکل گسترده ای نابود شد، اجداد ما برای زنده ماندن و بقا چاره دیگری جز خوردن غذای سخت و غیر مطبوع نداشتند. در واقع دیگر درخت میوه ای در کار نبود تا بتواند قند مورد نیاز انسان آن دوران را تامین کند. پس در نتیجه هر چه که بود می توانست یک جایگزین غیر دلنشین (غیر دلنشین بدلیل نبود آتش) و البته جایگزینی در راستای حفظ بقا تلقی شود.
همچنین اگر بخواهیم یک تصویر فرضی از اجداد اولیه خود بکشیم، اشتباه است که آنان را در قامت انسانی که لباسی از پوست حیوانات پوشیده و یک چوب که در سر آن یک تکه سنگ تیز بسته شده است تصور کنیم. در واقع تا زمانی که میوه های شیرین گیاهان خودرو، مغز ها و ریشه ها (که برای خوردن آن ها نیازی به آتش که هنوز بشر به آن دست نیافته است، نیست.) وجود داشته باشند، مشخصاً اجداد ما نمی توانستند تمایلی به بوی خون، گوشت خام و خطرات و ریسک های شکار در برابر خوراک بدون خطر، خوشمزه، دارای قند و انرژی فراوان و … نشان دهند. ضمنا با توجه به اینکه قطعا شروع و فراوانی پوشش گیاهی بر روی کره زمین، مقدم بر پیدایش جانوران دیگر بوده است، و با توجه اینکه حداقل گونه انسان خردمند و یا حتی سایر گونه های نزدیک به ما، از نظر فیزیولوژیک محدودیت های فراوانی در مصرف غذای جانوری (بدون وجود فن آشپزی) داشته است و دارد، قطعا می توان غذای اصیل و ابتدایی انسان را چیزی جز جانوران دیگر دانست.
همچنین این فرضیه که شروع مصرف گوشت دلیل اصلی رشد ناگهانی مغز ما بوده است، با در نظر گرفتن اینکه تفکر به این مسئله توسط انسان آن زمان که بایستی خوراک دیگری برای بقا یافت، باید ابزار ساخت و … ؛ زاده مغز پیشرفته و نیمه تکامل یافته و یا تکامل یافته دوران گیاهخواری بشر بوده است، همچنین می تواند به این شکل عنوان شود که بشر میوه خوار بدلیل نابودی پوشش گیاهی کره زمین و در جهت بقا، از امکانات موجود در محیط خود استفاده کرد و در نبود غذای عالی، رو به شکار آورد. (شخصا با توجه به مطالعاتی محدودی که داشتم، معتقدم احتمال تکامل مغز بشر بدلیل مصرف گوشت جانوران، بسیار ضعیف تر از خوردن تصادفی قارچ های سیلوسایبین در طول نسل های مختلف بوده است.)
همچنین این مسئله که مصرف خوراکِ صرفاً گیاهی وقت انسان را برای مدت طولانی اشغال می کرده و در صورت گیاهخواری مجبور بوده که زمان زیادی را صرف پیدا کردن میوه و … کند و با شروع گوشتخواری می توانسته در زمان صرفه جویی کند، با توجه به فاکتور هایی نظیر بیشتر زمان بر بودن شکار، عدم پایداری و سالم ماندن گوشتِ شکار برای چندین روز (در برابر درخت میوه ای که برای مدت طولانی غذای تازه می دهد.)، کافی بودن قند میوه ها برای سنگین ترین فعالیت های فیزیکی (مراجعه به بخش ورزش و گیاهخواری) و همچنین عدم قابلیت اثبات و حتی قابلیت رد این قضیه که مصرف خوراک گیاهی برای بشر بایستی در حجم های بالا انجام گردد تا انرژی لازم مغز بزرگ را فراهم کند، همه و همه غیر قابل پذیرش بودن این ادعا را محتمل تر می کند. (شخصا به عنوان یک گیاهخوارِ ورزشکار، که اتفاقا نسبت به اجداد ابتدایی خودم مغز بزرگتری دارم، حجم غذای گیاهی زیادی ندارم و حتی اگر نیاز باشد این خوراک را بدون ابزار، از یک جنگل پر درخت تامین کنم، قطعا آن را امری سریع تر از شکار با ابزار می دانم.)
شواهد محکمی وجود دارد که گلادیاتور های افسانه ای روم باستان بیش از هر ماده غذایی دیگری، از حبوبات استفاده می کردند و رژیم غذایی آن ها عموما گیاهی بوده است. با مشاهده مستند بسیار جالب تحول آفرینان (The Game Changers) می توانید اطلاعات کامل تری در مورد اسناد تاریخی جالبی که در این مورد وجود دارد، بدست آورید. همچنین این صفحه که منبع آن نیز دانشکده پزشکی وین می باشد، اطلاعات جالبی در این مورد، عنوان کرده است.
زمینه فرهنگی گیاهخواری (تاثیر رژیم غذایی بر روی اخلاق، رفتار و سبک زندگی انسانی)
تحقیقات بسیاری بر روی تاثیر رژیم غذایی بر روی اخلاق انسان ها انجام شده است و یکی از مهم ترین این تحقیقات، در مورد رژیم غذایی زندانیان بوده است که در ادامه توضیحاتی در مورد این پژوهش تشریح خواهم کرد.
برنارد گِش (Bernard Gesch) تحقیقی بر روی دسته ای از زندانیان که بدلایل خشونت و جنایات فجیع در حبس بودند انجام داد و متوجه شد که تقریباً همه آن ها میزان بسیار بالایی تستوسترون و میزان بسیار پایینی سروتونین در بدن خود داشتند. وی طی یک پژوهش علمی رژیم غذایی این جامعه آماری را تغییر داد و میزان بالایی از سبزیجات و میوه جات را جایگزین برنامه غذایی گوشتی زندان برای این افراد کرد.
نتایج این تحقیق با در نظر گرفتن اینکه میوه ها سرشار از فلاونوئیدها هستند و فلاونوئیدها مهار کننده و متعادل کننده تستوسترون می باشند و همچنین افزاینده سروتونین هستند و همچنین با توجه به اینکه 60 درصد از سروتونین بدن تحت تاثیر میکروب های روده تولید می شود و غذای اصلی این میکروب ها نیز فیبر می باشد که در سبزیجات و میوه جات به وفور یافت می شود، قابل حدس و پیشبینی است. (در بازه زمانی کوتاهی پس از تغییر رژیم غذایی، میزان تخلفات انضباطی به یک چهارم و خشونت در بین این زندانیان خطرناک حدود 37 درصد کاهش یافت.)
این ایده که میزان بالای تستوسترون می تواند تاثیرات زیادی بر روی خلقیات و رفتار افراد داشته باشد، از آنجایی نشأت گرفت که در گذشته و بر اساس قوانین منسوخ شده دسته ای از جنایت کاران که سابقه تجاوز و قتل های چندباره داشتند به شکل فیزیکی یا شیمیایی اخته یا عقیم می شدند، مشاهده شده است که با این کار ضریب احتمال وقوع و تکرار جنایات افراد عقیم شده با عدد 20 برابر کاهش پیدا می کرد که این خود می تواند دلیلی بر خشونت چشمگیر و بالا در بین جوامعی باشد که غذای غالب افراد آن جامعه، خوراکی باشد که منجر به افزایش غیر طبیعی سطح تستوسترون در بدن می شود.
همچنین تاثیرات فرهنگی زیادی را می توان در جوامعی که مصرف پروتئین حیوانی در بین افراد آن زیاد و یا کم می باشد مشاهده کرد که در این مبحث نیز توضیحاتی ارائه خواهم کرد.
مشاهیر گیاهخوار و جملات آن ها در مورد این سبک از زندگی
در طول تاریخ افراد شناخته شده و تاثیرگذار زیادی بوده اند که علاوه بر اینکه، سبک تغذیه و زندگی خود را زیر ذره بین تفکر قرار داده اند و برای محتویات بشقاب خود، همانند بدن خود ارزش قائل بودند، در ترویج این سبک زندگی که در نتیجه آن سلامتی و کم آزاری برای موجودات دیگر حاصل می شود، جملات و نقل قول هایی را به یادگار گذاشتند که آن ها را برای شما خواننده گرامی و بیدار خواهیم نوشت. همچنین در انتها لیست بلند بالایی از نام این افراد قرار خواهیم داد.
آلبرت اينشتين (فیزیکدان آلمانی): ما به عنوان بشريت، به شکل يک کل و به شکل انفرادی، به لبۀ يک پرتگاه خطرناک رسيدهايم. هيچ چيز به اندازۀ يک جهش تکاملی به سوی گياهخواری نمیتواند برای سلامت انسان مفيد باشد و احتمال بقاء در سياره زمين را افزايش دهد. برای آموختن دربارۀ سلامتی، بايد آن را مورد مطالعه قرار دهيم! ولی ما بايد اکنون شروع کنيم، زيرا به زودی، از اينکه سلامتی چيست و چه معنايی میدهد، ديگر هيچ خاطرهای باقی نخواهد ماند.
وظیفه ما باید این باشد که با گسترش دایره رحم و شفقت، خودمان را آزاد کنیم تا بتوانیم همه موجودات و طبیعت را در آغوش بگیریم و این زیباست.
لئوناردو داوینچی (دانشمند، نقاش، مجسمهساز، معمار، موسیقیدان، مهندس، مخترع، آناتومیست، زمینشناس، نقشهکش معماری، گیاهشناس و نویسنده ایتالیایی) گفته است: انسان به راستی سلطان جانوران است، چراکه در درنده خوئی از آن ها فراتر رفته است. ما از مرگ دیگران زنده ایم، به بسان مقابر هستیم، به یاد دارم که از دوران نوجوانی از خوردن گوشت صرفنظر کردم. همچنین او در جای دیگری گفته است: آن کس که برای زنده بودن ارزشی قائل نیست، شایسته زیستن نیست…
ونسان ونگوگ (نقاش مشهور هلندی) گفته است: از وقتی که کشتارگاه های سن فرانس را دیده ام، گوشت خوردن را برای همیشه کنار گذاشتم.
چارلز داروین (جانور شناس و طبیعت شناس مشهور انگلیسی) گفته است: پر انرژی ترین کارگرانی که در تمام سفر هایم به دور دنیا دیده ام، معدن کاران گیاهخوار شیلی بوده اند.
جورج برنارد شاو (نویسنده، ادیب و متفکر بریتانیایی(برنده جایزه اسکار و نوبل ادبیات)) گفته است: تا زمانی که بدن ما قبرستان زنده حیوانات مرده است، چطور می توانیم انتظار وضعیت بهتر از این را در سیاره زمین داشته باشیم.
لئو تولستوی (فیلسوف، عارف و نویسنده روسی) گفته است: پرهیز از گوشتخواری، نخستین گام به سوی پیشرفت حقیقی انسان است.
مشاهیری همچون زرتشت، هومر، بودا، ماهاویرا، لائوتسه، کنفسيوس، فیثاغورس، اَمپدوکلس، سقراط، افلاطون، ارسطو، اپيکور، ارشميدس، سِنِکا، مانی، مزدک، قديس فرانسوای اُسيزی، جان ميلتون، اسحاق نيوتون، الکساندر پوپ، وُلتِر، نيکُلا تِسلا، جان وِزلی، ژان ژاک روسو، لامارتين، شوپِنهاوِر، پِرسی شِلی، لِئو تولستوی، جرج برنارد شاو، نيچه، اديسون، موريس مِتِرلينگ، رالف والدو اِمِرسون، چارلز داروين، هوراس گريلی، ريچارد واگنر، هِنری ديويد ثورو، لوييزا مِیاَلکوت، جان هاروی کِلوگ، رابيندرانات تاگور، هربرت جُرج وِلز، ماهاتما گاندی، آلبرت شوايتزر، هانس کريستين اندرسن، که همگی از مشاهیر بزرگ و شناخته شده تاريخ بشریت هستند.
وجود نام اين افراد در کنار واژه گیاهخواری نشانگر آن است که شکوفايی انديشه و تکامل فکری انسان، نيازی به خوراک حيوانی ندارد و نخواهد داشت.
همچنین اين پرسش را مطرح خواهد کرد که چرا انديشمندان، خردمندان و کسانی که به گسترش آگاهی و بهبودی اخلاقی بشر علاقمند بوده اند و برای رشد انسانيت تلاش های بسیاری کرده اند، اغلب، گياهخواری را سبک مناسبی برای زندگی خود و دیگران می دانستند؟
آنها اجتناب از مصرف گوشت را يکی از بزرگ ترين عوامل پرهيزکاری بشر دانسته و به پيروان خود سفارش نموده اند و چنین می اندیشیده اند که ارتقاء سطح تفکر و رشد اخلاقيات، با خوراک انسان ارتباط مستقيم دارد. (گفتار نهم، زمین، زمان، انسان)
نظر محققان، پژوهشگران و پزشکان در مورد مصرف غذای حیوانی
اغلب افرادی از جامعه علمی که به تلاش ها و هزینه های شرکت ها و کمپانی های ذینفع در اقتصاد دارو و غذای جهان دست رد زده اند و حقایق و نتایج پژوهش های خود را بدون در نظر گرفتن منافع شخصی خود و بطور کامل منتشر کردند و البته بعضا هزینه هایی در این خصوص پرداخت کردند، محققان و پژوهشگران حوزه تغذیه و سلامت می باشند که تعدادی از این افراد را در ادامه معرفی خواهیم کرد.
شارل ریشه Charles Robert Richet (برنده جایزه نوبل فیزیولوژی در 1913):
شارل ریشه (فیزیولوژیست فرانسوی) می گوید: “باقی می ماند بدانیم که خوراک حیوانی لازم است یا نه؟ هزار مرتبه نه، این خوراک لازم نیست، همه چیز گواهی می دهد، و این الفبای فیزیولوژیست.”
یکی از نوشته های مرتبط ریشه در این لینک وجود دارد.
پروفسور روی لَوِر سوآنک Roy Laver Swank, MD, PhD (1909–2008) (استاد نورولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه اورگون):
ایشان در زمان حیاتشان بزرگترین تحقیق علمی در زمینه بیماری خود ایمنی ام اس (مالتیپل اسکلروزیس) را به مدت 43 سال به سرانجام رساندند. نتایج پژوهش های ایشان اثبات کرد که رژیم غذایی گیاهخواری با چربی پایین می تواند از پیشروی این بیماری جلوگیری کند و بهبود نسبی را ایجاد نماید. جامعه آماری ای که از رژیم غذایی توصیه شده توسط ایشان پیروی کردند، به میزان 95 درصد بهبود پیدا کردند. طبق نتایج این پژوهش 80 درصد افراد مبتلا به این بیماری که با رژیم غذایی حیوانی با چربی بالا تغذیه شدند، بدلیل این بیماری جان باختند. (نتایج پژوهش های ایشان بدون هیچ دلیل مستدلی از طرف برخی بنیاد ها زیر سوال رفت و بنظر می رسید که صنعت 40 تریلیون دلاری دارو و غذای آمریکا با این روشِ درمان و پیشگیری مخالف است.)
دکتر نیل برنارد Dr Neal Barnard
(ایشان بنیان گذار و ریاست فعلی کمیته پزشکان طب پاسخگو در واشنگتن دی سی را بر عهده دارند، همچنین نویسنده 20 کتاب و بیش از 100 نشریه علمی در خصوص بیماری ها و علل آن ها می باشند.)
“طبق آمار انسان هایی که در قرن گذشته به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در اثر مصرف گوشت و در اثر بیماری مرده اند (بیماری هایی نظیر بیماری های قلبی عروقی، فشار خون، سرطان و …)، تعدادشان بسیار بیشتر از افرادی است که در قرن گذشته به دلایلی همچون جنگ ها، تصادفات، بلایای طبیعی کشته شده اند. دکتر برنارد از عمده ترین دلایل این موضوع را مصرف گوشت حرارت دیده عنوان می کند که منجر به تولید مواد سمی و مضری همچون آمین های هتروسایکلیک، بنزوپیرین و متیل کلانترین می شود.
دکتر کالدوِل اسیلستین Caldwell Esselstyn
(جراح و یکی از پزشکان متخصص کلینیک کلیولند، نویسنده کتاب پیشگیری و معکوس نمودن بیماری های قلبی)
“اکثر مردم فکر می کنند که تجویز دارو برای پایین آوردن کلسترول و فشار خون و یا جراحی قلب می تواند مشکل آن ها را حل کند، در حالیکه این ها روش های موثری نیستند. قرص ها و روش های درمانی حقیقتا این مشکلات را بر طرف نمی کنند، زیرا این روش ها هرگز با علت اصلی بیماری که (رژیم غذایی سمی قوی) است، مقابله نمی کند.”
در ادامه می گویند: “ما هم اکنون در مرحله ای از پزشکی هستیم که گویی بیماری می فروشیم. آموزش پزشکی نوین باید در بخش های کلیدی مورد بازبینی اساسی قرار گیرد و بروز گردد. امروزه بسیاری از پزشکان از آنچه که سبب بیماری های همه گیر می شود آگاه نیستند. همچنین اطلاع ندارند که دارو ها و درمانی که تجویز می کنند به عنوان سومین دلیل بسیار رایج مرگ و میر اثبات شده است. من اعتقاد دارم ما در حرفه پزشکی روند غلطی را پیشه نموده ایم؛ انگار که در کناری ایستاده ایم و مشغول مشاهده میلیون ها انسان هستیم که روی یک پرتگاه سخره ای رژه می روند و پس از اینکه سقوط کردند، ما وارد عمل می شویم و در آخرین دقایق تلاش می کنیم آن ها را نجات دهیم. بجای چنین روندی ما باید به آن ها بیاموزیم که چگونه از این پرتگاه بطور کامل دوری نمایند و چگونه روی سخره ها رژه بروند که هرگز سقوط نکنند. راه حل این مشکل مشخصا تغذیه روزانه است.”
دکتر اَلِن گُلد هَمِر Dr. Alan Goldhamer
(نویسنده، پزشک و بنیان گذار کلینیک ترو نورث هلث در پِنگرو کالیفرنیا)
ایشان در توضیح یک رژیم غذایی سمی قوی عنوان می کنند که: “استفاده از حرارت مشکلات جدی ایجاد می کند، تنها یک کیلوگرم گوشت کباب شده، به اندازه 600 نخ (30 بسته) سیگار بنزوپیرین دارد که یک ماده سرطان زای قوی است، همچنین دارای ماده سرطان زای دیگری به نام متیل کلانترین است که در اثر حرارت دادن به گوشت ایجاد می شود.”
مواد سمی دیگری همچون آمین های هتروسایکلیک و آکریلامید ها نیز از دیگر مواد خطرناک ایجاد شده در بافت جانوری حرارت دیده است.
(نکته: آکریلامید ها در تمامی غذا های حرارت دیده (جانوری و گیاهی) ایجاد می شوند و شدید ترین حالت آن ها در غذا های سرخ کرده می باشد که معمولا در دسته بندی غذا های جانوری است.(این هم می تواند دلیلی هر چند حاشیه ای و ضعیف بر مناسب بودن بدن انسان برای غذا های خام گیاهی باشد.) آکریلامید ها علاوه بر سرطان زا بودن و ایجاد مسمومیت وراثتی، در آسیب و اخلال در سیستم عصبی نیز موثر هستند.)
پروفسور والتر ویلت Walter Willett (رئیس سابق دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه هاروارد):
(رئیس دانشکده بهداشت عمومی و رئیس دپارتمان تغذیه دانشگاه هاروارد بین سال های 1991 تا 2017، نویسنده 4 کتاب و بیش از 700 مقاله علمی، ایشان لیدر و سرگروه سه پژوهش بزرگ در تاریخ علم پزشکی بوده اند که در طول 30 سال و با جامعه آماری با تعداد 300 هزار نفر انجام گردیده است.(این پژوهش در مورد اهمیت رژیم غذایی و ارتباط آن با بیماری های قلبی عروقی و سرطان بوده است.))
پروفسور ویلت در پاسخ به سوال میزان بهینه مصرف گوشت قرمز چه مقدار است؟ پاسخ می دهند:”میزان بهینه مصرف گوشت قرمز برای انسان صفر است. سبزیجات هیچ نوع ماده سرطان زایی در حین پخت ایجاد نمی کنند و تشکیل آمین های هتروسایکلیک مخصوص محصولات حیوانی است که شامل گوشت چهار پایان، پرندگان، ماهی و تخم مرغ می باشد. اکنون دیگر شواهد تکان دهنده ای از تحقیقات و مشاهدات مستقیم که سال ها زمان برده اند وجود دارد که نشان می دهد چه اتفاقی در بدن انسان رخ می دهد و نقش پروتئین حیوانی را در ایجاد و پیشرفت بیماری ها، توسعه نهایی بیماری های قلبی عروقی، انواع سرطان، دیابت و بسیاری از بیماری های دیگر اثبات می کند.”
دکتر دین اورنیش DR Dean Michael Ornish
(پزشک و محقق فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد، از اساتید دانشگاه کالیفرنیا، موسس و رئیس پژوهشکده غیر انتفاعی طب پیشگیری در ساسولیتو کالیفرنیا)
ایشان پس از انجام پژوهش های زیاد و بر اساس تجربیات و تحقیقات 30 ساله ای که داشتند؛ دسته ای از بیماران خود را که تجویز و راه حل پیشنهاد شده و نهایی برای آن ها عموما جراحی قلب باز یا آنژیوپلاستی بود، به مدت یک سال تحت نظر مستمر قرار دادند و درخواست کردند که در طول این مدت، این افراد گیاهخواری کنند و روزانه حداقل نیم ساعت پیاده روی کنند، پس از گذشت دوره درمان یک ساله میزان 82 درصد از این افراد در حالتی که گرفتگی عروقشان باز شده است و نیازی به جراحی و یا آنژیو پلاستی نداشتند، ارزیابی شدند.
ایشان معتقد بودند که 18 درصد باقیمانده از این آمار در صورتیکه پس از یکسال نیز همچنان رژیم غذایی گیاهخواری را ادامه می دادند، با احتمال بالا مشکلاتشان حل می شد.
پروفسور کولین کمپبل Thomas Colin Campbell
(پروفسور بیو شیمیست محقق دانشگاه کُرنل، سرگروه بزرگترین و جامع ترین پژوهش انجام شده در تاریخ علم تغذیه با عنوان پژوهش چین، نویسنده 4 کتاب علمی و مهم در زمینه تغذیه و ارتباط آن با بیماری ها و نویسنده بیش 300 مقاله علمی در مجلات تخصصی پزشکی و علمی)
ایشان در سال 1983 پژوهش چین را بر روی 6500 نفر از افراد در راستای پیدا کردن ارتباط بین وضعیت تغذیه افراد با میزان بروز انواع بیماری ها شروع کردند. پروفسور کمپبل می گوید: “پروتئین حیوانی چه مستقیم و چه غیر مستقیم در افزایش خطر ابتلا به بسیاری از بیماری ها موثر است. که شاخص ترین آن ها انواع سرطان، بیماری های قلبی عروقی، دیابت، آلزایمر، تعدادی از بیماری های سیستم ایمنی خودکار بدن است. ”
پروفسور رابرت جِنِس Robert Jenes (ایشان بزرگ ترین تحقیق را در رابطه با شیر انسان انجام دادند و کتابی با عنوان “ترکیبات شیر انسان” نوشته اند)
بطور میانگین (از روز اول شیردهی (کُلستروم یا آغوز) به بچه تا پس از گذشت 21 روز که ترکیبات شیر آرام آرام تغییر می کند) ترکیبات شیر انسان شامل 88 درصد آب، 4 درصد چربی، 7 درصد کربوهیدرات و تنها 1 درصد پروتئین است.
جالب است بدانید که این ترکیب در زمانی به نوزاد انسان داده می شود که زمان پیک رشد می باشد و در طول عمر یک انسان، فقط در دوران نوزادی است که رشد و تغییرات فیزیکی در انسان اینقدر سریع پیش می رود که حتی در هر هفته که میگذرد، تغییرات چشمگیر رشد را می توان در نوزاد مشاهده کرد. همچنین این نسبت ترکیب در اغلب غذا های گیاهی مشترک است و غذایی که 1 درصد آن پروتئین باشد، می تواند 6 درصد از انرژی روزانه را تامین کند و طبق توصیه پروفسور کمپبل عدد 5 تا 6 درصد تامین انرژی روزانه از پروتئین، حد بهینه و مناسب برای انسان است.
نظر شخصی نویسنده و پیشنهاد خوراک جایگزین (غذاهای گیاهی)
اگر قصد داشته باشم بدون تعارف در مورد غذایی که تا همین هفت سال پیش که همچنان مطابق سنت و عادات غذایی خانواده و به بیانی (فرهنگ غذایی مردم عادی) تغذیه می کردم، نظر بدهم؛ کلمه ای جز جهالت و نا آگاهی برای رفتارم ندارم.
شخصا معتقدم برای درک لزوم تمایل به گیاهخواری و پایداری در رعایت آن، حداقل باید 3 جنبه مهم این روش زندگی که سلامت اندیشی، حیوان اندیشی (اخلاق) و زیست بوم اندیشی می باشد را مد نظر قرار داد و به حد کفایت فلسفه و اطلاعات پیرامون این 3 زمینه را مطالعه، درک و فهم کرد.
من شاهین دهباشی پس از 1 سال تحقیق مطالعاتی و میدانی که شامل: مطالعه چندین کتاب مهم و تاثیر گذار، مشاهده چندین مستند علمی در مورد گیاهخواری و تفکر مفید و نتیجه بخش در مورد فلسفه این روش زندگی و صرف زمان برای درک حقایق و واقعیت های دنیا و عصر فعلی بشر؛ خوراک خود را به کلی تغییر دادم و هم اکنون (مرداد 1402) که در حدود 7 سال از این تصمیم می گذرد، شدیدا از گذشته خود در تعجب هستم.
امیدوارم شما خواننده عزیز که وقت گران بهای خود، که کسری از فرصت زیست شما در کره زمین می باشد را در اختیار این نوشتار قرار دادید، روزی بتوانید حال خوب امروز من که ناشی از سلامتی و رضایت است را تجربه کنید و از تجربیات خود را برای سایرین انفاق کنید.
اگر گوشت، مرغ، ماهی، تخم مرغ، شیر، کره، پنیر، ماست حذف شود، پس چه باید خورد؟
این سوال اولین پرسشی است که یک فرد پس از آگاهی از اطلاعات قرار داده شده در صفحات قبل می پرسد.
ساده ترین جواب این است که من و بسیاری از گیاهخواران همیشه به عنوان جواب مطرح می کنیم: شخصا به این نتیجه رسیده ام که مزه قورمه سبزی و خورشت قیمه ربطی به گوشت آن ندارد.(حال آنکه بعد از فهمیدن نحوه تولید گوشت داخل قیمه و رنج هایی که صاحب لاشه گوشت کشیده است، یک وجدان بیدار، شاید مزه بدی را نیز حس کند.)
حقیقت ماجرا اینجاست که اگر شما قصد خام گیاهخواری هم نداشته باشید با حذف گوشت از تمامی غذا های اصیل ایرانی می توانید همچنان مزه های مشابه و حتی بهتری هم ایجاد کنید. به عنوان مثال شوید باقالی پلو می تواند در کنار قارچ خرد شده کبابی و یا فلافل در کنار گوجه فرنگی خرد شده، سبزی و زیتون میل شود و بیش از حالت قبل لذت بخش باشد. (با وجدان آسوده)
شخصا جایگزین هایی همچون قارچ، تمپه (که نوعی گوشت گیاهی است) و سویا را یک گزینه عالی برای غذا های ایرانی می دانم.
برای جایگزین نمودن مصرف لبنیات نیز می توان از شیر های گیاهی (شیر بادام، شیر فندق، شیر سویا و شیر سایر مغز ها)، پنیر و کره گیاهی استفاده نمود و این را در نظر داشته باشید که مصرف این گونه محصولات گیاهی نیز الزامی نیستند و صرفا جوابیه ای برای دوستانی می باشد که از نظر ذهنی نمی توانند قبول کنند که خوراک اصیل انسان، خوراکیست که بصورت مهیا و آماده، از طبیعت قابل استخراج باشد. (خوراکی که ابزار گوارشی انسان آمادگی هضم آن در بهینه ترین حالت را داشته باشد. خوراکی که رنجی برای تولید آن به یک جاندار دیگر تحمیل نشده باشد. خوراکی که خانه ما (زمین ما) را ویران نکند. خوراکی که نتواند عنوان لاشه خوار را برای انسان تصویر گرایی کند.)
اما در مورد تخم مرغ. چیزی که قبل از اینکه برای انسان لفظ غذا را تداعی کند، عاملی برای تولید مثل یک جاندار غیر اهلی بوده است. در بخش سلامت اندیشی اشاره ای کردیم که میزان کلسترول موجود در این ماده غذایی و نباید های علمی موجود برای عدم مصرف این میزان کلسترول توسط انسان خود دلیلی واضح برای خوراکی نبودن این اصطلاحاً غذا است.
اما در مورد مواد مغذی ای که می تواند جایگزین متریال داخلی این عامل تولید مثلی باشد، می توان به دانه چیا، تخم کتان و … اشاره کرد. البته موارد گفته شده جایگزین هایی برای امگا 3 و … می باشند و مزه تخم مرغ را برای زبان انسان مهیا نخواهد کرد. (باشد که مزه تخم مرغ خام سرخ نشده در روغن و یا آب پز نشده؛ بشر دو پا را به آن وا ندارد که جوجه های نرِ زنده را در چرخ گوشت بریزد و یا در کیسه های نایلونی خفه کند و یا آن ها را بصورت گروهی زنده به گور کند.)
همچنین دانستن دسته بندی گیاهخواران که تقریبا 7 رده متفاوت دارند، شاید برای شروع این سبک تغذیه، گزینه خوبی برای افراد با آستانه تحمل پایین و حساس در برابر فشار روانی تغییرات برای اتخاذ این تصمیم بزرگ باشد.
دقت داشته باشید که اگرچه مصرف غذاهای با منشاء حیوانی نه برای سلامتی و نه برای محیط زیست خوب نیستند، اما برای دسته ای از افراد که تمایل و کشش بالایی به این تغییر ندارند، اصرار و اجبار می تواند منجر به آسیب هایی شود.
همچنین گشنه خواری یکی دیگر از آفت هایی است که بسیاری از افراد آن را بجای گیاهخواری تلقی می کنند. بنابراین اگر سواد کافی برای تحقیق در زمینه تغذیه را ندارید و نمی توانید مسئولیت کامل غذای خود را بر عهده بگیرید، می توانید از یک متخصص تغذیه که در زمینه گیاهخواری تحقیقات کاملی انجام داده باشد و ترجیحاٌ خودش هم وگن باشد (بدلیل اینکه متخصصین وگن با پشتوانه تجربی و اطلاعاتی کامل می توانند راهنمایی کنند)، کمک بگیرید.
- خام گیاهخوار (Raw Vegan)
- تمام-گیاهخوار (Vegan)
- شیر-گیاهخوار (Lacto-Vegetarian)
- تخم مرغ-گیاهخوار (Ovo-Vegetarian)
- شیر-تخم مرغ-گیاهخوار (Lacto-Ovo-Vegetarian)
- ماهی-گیاهخوار (Pesco-Vegetarian)
- نیمه-گیاهخوار (Semi-Vegetarian)
پیشنهاد میکنم کتاب های زمین زمان انسان (نوشته مزدافر مؤمنی)، خام خواری (نوشته آرشاویر دِرآوانسیان)، پاک گیاهخواری (نوشته تالین ساهاکیان)، فواید گیاهخواری (صادق هدایت)، پژوهش چین (نوشته کالین کمبل و توماس کمبل) را مطالعه نمایید و همچنین مستند های مرتبط با با رژیم غذایی انسان و سلامت کره زمین همچون: مستند تحول آفرینان (The Game Changers 2018)، مستند یک تعادل حساس (A Delicate Balance 2008)، مستند چه سلامتی ای! (یا عنوان شناخته شده “سلامتی چیست” What the Health 2017)، مستند زمین را ببوس (Kiss the Ground 2020) را نیز مشاهده نمایید.
جالب است بدانید فهم و تفکر در همین چند منبع اطلاعاتی عنوان شده در پاراگراف پیشین که مطالعه و مشاهده کامل و مستمر آن ها بیش از 1 هفته هم زمان نخواهد برد، می تواند سهم شما در نجات خودتان و نسل های بعدیتان از بیماری ها، بحران های اقتصادی، بحران آب، بحران غذا و نابودی کره زمین را ادا کند.
لینک های برخی از منابع و مقالات
- https://www.fao.org/3/a0701e/a0701e.pdf
- https://drheise.com/raw-food-one-keys-outstanding-health/
- https://ourworldindata.org/meat-production
- https://www.theworldcounts.com/challenges/consumption/foods-and-beverages/antibiotics-used-for-livestock
- https://bitesizevegan.org/quantifying-suffering-cruelty-by-the-numbers/
- https://awellfedworld.org/world-watch-magazine/
- https://mealifestyle.co.za/2020/01/06/carcinogenic-chemicals-we-consume-daily/
- https://nutrition.org/can-meat-take-the-heat-or-should-it-get-out-of-the-kitchen-meat-cooked-at-high-temperature-and-cancer-risk/
- https://www.medicalnewstoday.com/articles/ms-milk-protein-may-worsen-symptoms-in-some-mouse-studies-suggest#Discovering-cross-reactivity
- https://www.medicinenet.com/how_much_cholesterol_from_food/article.htm#:~:text=Cholesterol%20from%20food,-Your%20body%20creates&text=If%20your%20daily%20diet%20contains,absorb%20only%2010%25%20of%20it.